طراحی دست آزاد و آموزش معماری

مصاحبه با دکتر علی اکبر صارمی سیامک جولایی مهندس جولایی:با سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای دکتر صارمی، می خواستم خواهش کنم ابتدا در مورد آن روحیه ای که به ایجاد انگیزه و علاقه برای خلق این گونه کارها (کروکی و اسکیس) کمک می کند کمی صحبت کنیم؛ خوب، ما که در دانشکده ی هنرهای زیبا تحصیل کرده ایم ، با روحیه ی دانشکده آشنا ییم اما بچه های امروزی دانشکده های معماری این زمینه ها را نمی شناسند؛ خوب است پیش از هر چیز بفرمایید این کارهای شما چطور شکل گرفت و درباره ی دوره ی زمانی از دهه ی 30 تا 50 صحبت کوتاهی بفرمایید. دکتر صارمی: من از سال 42 تا 47 در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرده ام و ضمن کارهای دانشکده که با سیستم آتلیه ای و پروژه های آن زمان انجام می شد، با همت استاد بزرگوار مهندس سیحون ، با بچه ها به صورت گروهی مرتب به مسافرت می رفتیم و این عشق و علاقه ای بود که ایشان در ما بوجود آورد، چون خودش خیلی عاشق ایران بود و عاشق طراحی و کروکی از گوشه و کنار آن، ما را هم درمسافرت هایی که با هم می رفتیم به کروکی کشیدن تشویق می کرد و بعدش هم خود ما بچه ها، با دوستان چند تا چند تا به سفر می رفتیم کروکی می کشیدیم؛ در حقیقت می توانم بگویم در آن سال ها مسأله ی مهارت دست و به اصطلاح « دست قوی» بودن یکی از نکاتی بود که جزء اهداف هر دانشجویی بود و همه می خواستند که دست قوی داشته باشند؛ خوب، کروکی کردن هم یکی از آن زمینه هایی بود که کمک می کرد به این مهارت. من هروقت دوباره به این کارها نگاه می کنم می بینم واقعاً علاوه بر اینکه مسأله ی دست قوی داشتن همیشه برای هر نوع گرایش در رشته ی طراحی _ معماری ضروری است، بلکه فایده دیگری هم این کروکی ها داشت و آن تمرکز کردن بر روی چیزها بود جولایی: آقای دکتر این کارهایی که اینجا می بینیم جزء کارهای موظف شما بود در دانشکده یا ، پیرو روشی که برای تشویق کار کروکی کشیدن در دانشکده رواج داشت، شما خودتان آزادانه این کارها را انجام می دادید؟ دکتر صارمی: کار موظف نبود؛ آزادانه بود. بعضی از آتلیه ها این کار را نمی کردند. ما در آتلیه ی مهندس سیحون بودیم و به خودی خود تأثیر می گرفتیم از آن استاد و می رفتیم به دنبال این کار، ولی کار موظف نبود و این شور و شوق جاری در دانشکده بود که ما را به تحرک وا می داشت که برویم و ببینیم و تمرین کنیم. من الان احساس می کنم این شور و شوق خیلی کم شده و این اسباب تأسف است جولایی: لزوم انجام این کارهای سریع ، این کروکی ها (و اسکیس ها) را برای دانشجویان معماری چقدر جدی می دانید و خلاصه بفرمایید که وضعیت دانشکده ها در این زمینه الان چگونه است؟ دکترصارمی : راستش به نظر من مسأله از جدی بودن گذشته ! یعنی من فکر می کنم دانشجوی معماری اگر دستش کار نکند اصلاً نمی تواند طراحی کند؛ به نظر من طراحی معماری به آهنگسازی می ماند: یک آهنگساز زمانی می تواند آهنگساز خوبی باشد که اول نوازنده ای ماهر باشد؛ یعنی اگر نوازنده نباشد اصلاً نمی تواند آهنگ بسازد و نمی تواند آن چیزی که توی ذهنش هست بیاورد روی کاغذ نت بنویسد؛ در کار ما هم همینطور است. این دست های ما اگر پرورش پیدا نکند نمی تواند آنچه را در ذهنمان تجسم پیدا می کند روی کاغذ بیاورد. البته می بینیم که امروزه همه نوع کاری انجام می گیرد ولی من اسمش را معماری با تجسم معمارانه نمی گذارم. به نظر من هر معماری باید بتواند دستش را راه بیندازد. اگر بخشی از این مهارت تقویت بشود، تاًثیر مهمی روی کار طراحی معماری فرد می گذارد. به نظر من نشستن جلوی یک بنای کلاسیک قدیمی و دیدن و ثبت کردن آن بسیار جذاب است؛ البته دیدن بناهای امروزی و کروکی از آن هم بسیار خوب است ولی آن حال و هوایی که در ثبت کارهای قذیمی است برای من خیلی جذاب تر است؛ دشت وسیع را شما می بینید، بالای پشت بام، جایی می روید و می نشینید، آن آفتاب و غروب زیبا رو به رویتان هست، این ها ضمن اینکه ایجاد تمرکز و مراقبه در شما می کند، در عین حال بسیار لذت بخش هم هست؛ این مجموعه ی چیزی است که به نظر من واقعاً لازم و واجب است، منتها با توجه به وضعیتی که امروزه هست انگارباید بسوزیم و بسازیم
فصلنامه ی شارستان

1 comment:

Anonymous said...

درود
با كمال افتخار لينك شديد
بدرود