رویکرد شکلی در تحلیل کارهای معماری هادی میر میران

مقدمه
یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجهی ویژه کرد، لویی دوران متفکر و معمار فرانسوی بود. او، در سال 1800میلادی ، معماری را چنین تعریف کرد : " معماری هنر ترکیب شکل هاست، به نحوی که در تمام ساختمان های عمومی و خصوصی قابل تحقق باشد". هدف اصلی دوران از این تعریف، نظریه پردازی در زمینه ی موضوع های طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام " دقت و تأکیدی بر درس های معماری" نشان می دهد. عنصرهای معماری که دوران از آنها نام می برد عبارتند از: دیوارها، ستون ها و طاق ها و با این عناصر به دسته بندی و تحلیل آثار معماری دوره های مختلف می پردازد. کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه ی معماری ها قرار داده و عنصر های تشکیل دهنده ی معماری را به دسته های زیر تقسیم می کند: 1_ نقطه. 2_خط.3_سطح.4_حجم.5_ فضای داخلی.6_فضای خارجی. وی سپس، در ترسیم های فراوان، حالت های گونا گون این عناصر را بررسی می کند. کرایر دسته بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم های ساماندهی عملکرد دارد که عبارتند از : ساماندهی چند شاخه ای – ساماندهی خطی – ساماندهی مرکزی – سازماندهی مرکزی و خطی – ساماندهی شبکه ای – ساماندهی سطوح مختلف بر روی هم – ساماندهی پیچ در پیچ در مجموع کرایر هم با توجه به شکل، به عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می پردازد. کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل هایش از رویکرد شکلی استفاده می کند. او در کتاب" ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان" به بررسی شکل فضاهای بزرگ شهری تا اتاق های کوچک در معماری ایران و ترکستان می پردازد و با تحلیل نمونه های شاخص معماری و مقایسه ی آنها با هم ، به جستجوی فهم و درک معماری انها می رود. به عنوان نمونه ، در مقایسه ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجد شاه اصفهان (1630_1597 م) به این نتیجه می رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است. در این مقاله آثار متأخر معمار ارزشمند ایرانی _ هادی میر میران_ با رویکرد شکلی بررسی و بدون توجه به مفهوم های مطرح شده در آنها دیاگرام فرم آنها تحلیل می شود.منظور از دیاگرام در این مقاله ، خلاصه ی فکر است که به ساده ترین شکل بیان می شود. به عبارت دیگر دیاگرام فرم، خلاصه ی فکر هنرمند در مورد شکل اثر است. شکل در کارهای هادی میر میران آثار معماری میر میران را می توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد: استفاده از دیاگرام فرم آثار معماری میر میران در پروژه های ابتدای دهه ی هفتاد خورشیدی ، از این روش در طراحی کارهای معماری خود استفاده کرده است. در این روش، او با انتخاب دیاگرام فرم یک اثر معماری ، طراحی را آغاز کرده _ یا به تعبیر بهرام شیردل، معماری را از معماری شروع می کند_ و در روند طراحی ، گاهی پروژه تا آخر تحت تأثیر همان دیاگرام اولیه باقی مانده و گاهی دچار تغییرات شگرفی شده است. در پروژه ی کتابخانه ی ملی ایران( دی ماه 1373) که به فاصله زمانی اندکی نسبت به پروژه فرهنگستان ها طراحی شد، یکباره دیاگرام فرم طرح متحول می شود. البته این تحول در اثر آشنایی میر میران با شیردل و تأثیری که از او می گیرد ، حاصل شده است. گفته شده " او از شکل تجرید شده ی دماوند در ایجاد فرم طرح خود استفاده کرده است اما به نظر می رسد دیاگرام فرم این پروزه تحت تأثیر پروژه ی سر در ورود به یک غار باستانی اثر ماسیمیلیانو فوکساس است. البته پروزه ای که در نهایت خلق شده، دارای شکلی منحصر به فرد است و به تعبیر بهرام شیردل از معدود پروژه های ان مسابقه بود که قابل مطرح شدن در عرصه ی بین المللی است. پروژه ی دیگری که در این گروه قرار می گیرد، مجمو عه ی ورزشی رفسنجان است. این پروژه هم تحت تأثیر دیاگرام فرم یک یخچال سنتی است که در نزدیکی ساختگاه طرح قرار دارد. این پروژه تفاوت شکلی زیادی با یخچال مورد نظر ندارد، بلکه تفاوت عمده در تغییر کاربری و مصالح ساختمانی ان است ، بنابراین خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است. استفاده از دیاگرام فرم اثار هنری و طبیعت در این مرحله میر میران با استفاده از فرم های موجود در طبیعت یا آثار هنری موجود شروع به طراحی کرده اما، در روند طراحی، کاملاً از آنها فاصله گرفته و به پروژه ای با دیاگرام متفاوت دست می یابد. او در پروژه ی موزه ی ملی آب ایران(1374) از خواص شکلی دو عنصر آب و خاک استفاده می کند و به اصطلاح تر و خشک را با هم می بیندو به انها تجسم می بخشد. فرمی که در نهایت خلق شده بسیار بدیع است و ارتباط عمیقی با ساختگاه پروژه دارد. اثر دیگری که در این گروه قرار می گیرد، پروژه ی بانک توسعه صادرات ایران (1376) است. ذیاگرام فرم پروژه از مکعبی شکل گرفته است که شکافی در آن قرار دارد و یاد آور فرم گاو صندوقی است که درش اندکی باز مانده است. همچنین به نظر می رسد پوسته ی خارجی پروزه تحت تأثیر اثری از رابرت اسمیتسان بنام استارتی پندنتی (1988) است. استفاده از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین این دیاگرام را می توان در آثار گذشته ی میرمیران هم مشاهده کرد، اما در چند پروژه ی متأخر نقش اساسی را در ساماندهی پروژه ها به عهده می گیرد. خصوصیت اصلی این فضای بینابینف ترکیب شدن با فضاهای عمومی و شهری است و به نظر می رسد میرمیران در این آثار به زبان شخصی ویژه ایدست یافته و دیاگرام فرم جدیدی ازآن حاصل شده است. پروژه ی کانون وکلای دادگستری تهران(1374_1380) از جمله آثاری است که در آن از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین استفاده شده است. این پروژه هم مانند پروژه ی کتابخانه کانسای از مکعبی تشکیل شده است که یک فضای تهی به صورت مورب آن را بریده است. القای فرم ترازو به عنوان دیاگرام فرم اولیه ، تاثیر بسزایی در معلق وانمودن دو قسمت حجم داشته است و باعث شده فرم ها در طرفین فضای بینابین بصورت معلق به نظر آیند. میر میران در پروزه ی توسعه حرم حضرت معصومه (1378) هم از این دیاگرام استفاده می کند. دیاگرام فرم پروزه از دو حجم، یکی بزرگ و دیگری کوچک با فضایی بینابین آنها شکل گرفته است. فضای بینابین گذری شهری است که مردم را به طرف سمت مجموعه هدایت می کند. در شکلگیری فرم این پروژه، منابع دیگری مانند : الهام از " موج هایی که در اثر وزش باد در شن های کویر و یا آب دریاچه پدید می آید" و برداشتی از جریان معماری نواری هم تاثیر داشته است. دیاگرام مورد بحث در پروژه ی سفارت ایران در فرانکفورت (1379) به اوج بیان شکلی خود می رسد. در این پروژه هم فضای بینابین به گذری عمومی تبدیل شده و هم به رابطه ی شهر و معماری توجهی ویژه شده است. سرانجام جالب است بدانیم که دیاگرام فرمی که میرمیران در این پروژه ها از آن استفاده کرده است در دوره ی ایلامی برای ساماندهی معابد مورد استفاده قرار می گرفته است. در نمونه های ایلامی راه موربی که به درون معبد وارد می شد، فضا را به سه قسمت تقسیم می کرد.
برگرفته از فصلنامه ی شارستان _ شماره 3 و 4 بهار و تابستان 1383

پنجره های ارسی در معماری ایران

ارس در فارسي به چم(معناي) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به اين گونه درها گيوتين مي گويند. استاد پيرنيا واژه ارسي را پارسي مي داند برابر گشاده و باز. ولي در فرهنگ ها ارسي را يك واژه روسي دانسته اند "ار" پيشوندي است برابر بالا رفتن كه در برخي واژه هاي ديگر مانند ارچين ديده مي شود و "سي" برابر پرتو و چشمه كه در گويش هاي نيمروزي(جنوبي) ايران روايي است.ارسي گونه اي پنجره چوبي و شبكه دار كشويي است كه با بالا و پايين رفتن باز و بسته مي شود.بلنداي آن از كف تا آسمانه است. اين در _پنجره گاه به ميانسرا باز مي شود و گاه ميان دو تالار جاي مي گيرد تا به هنگام نياز باز شود و يك تالار بزرگ بدست آيد.كاربرد ارسي در مهرازي ايران به گونه يك بازشوي بنيادي پيشينه اي بسيار كهن دارد.نمونه هاي زيباي ان در همه جاي ايران ديده مي شود.لت ارسي ها معمولا فرد است .ارسي يك لتي در بالا خانه هاي گوشوار يا راهروهاي طبقه اول ساختمان كه معمولا در نقاط سردسير به ورت در است ديده مي شوند.هر ارسي از بخش هاي زير ساخته شده است:باهو يا وادار:بخش ايستاده چهار چوب آن .كلاه:تير ترازي (افقي) ميان بخش پاياوجنبان آن.تنك:شبكه درون درك هاي آن.چفته ريزه:چفتي كه درك ها را پايا نگه مي دارد.درك يا لنگه:كه مانند كشو بالا و پايين مي رود بخش زيرين به بلنداي 30 تا 50 سانتي متر از كف كه مانند جان پناه است و پاياست.بخش بالاي آن كه نيم پرهون(نيم دايره)يا سه پهلو است و پاياست. كاركرد سطح مشبك پنجره هاي ارسي تامين نور فضاي درونی در معرض ديد قرار دادن فضاي بيروني كاهش شدت تابش نور آفتاب و گرما ايجاد زيبايي در نماي ساختمان حفظ حريم و محرويت فضاي بيرون دور كردن حشرات مزاحم(شيشه هاي رنگي پنجره هاي ارسي با ايجاد نورهاي رنگارنگ باعث دور شدن و خارج شدن حشرات مزاحم از فضاي بيروني اتاغ هاي داراي پنجره هاي ارسي مي شوند.) اثرات و دلايل استفاده از پنجره هاي ارسي الف-نور :اين نوع پنجره ها باعث مي شوند نور خورشيد به اندازه كافي وارد فضاي اتاغ شود نه كمتر نه بيشتر ب-روانشناسي رنگ ها:از نظر روان شناسي رنگ خاي مختلف اين شيشه ها و ايجاد نور هاي هم رنگشان بر روي انسان تاثيرات مختلفي مي گزارد كه هر رنگ كنار رنگ ديگر شدت اين تاثير را خنثي مي كند و مقدار مناسب آن را تنظيم و تعديل مي كند.بيشتر رنگ هاي استفاده شده در شيشه هاي ارسي رنگهاي لاجوردي قرمز سبز و زرد هستند و هر كدام به تنهايي يك تاثير روانشناختي مجزاي دارند. ج-زيبايي: سطح پنجره هاي ارسي را با استفاده از انواع نقش هاي گوناگون گره سازي و با شيشه هاي رنگين و ساده مي آراستند و تركيب هاي بديعي پديد مي آورند و بدين صورت هماهنگي بين اين شبكه هاي هندسي و نورهاي رنگي باعث ايجاد زيبايي دلپذيري مي شود. د-نقش هندسي در ارسي: ناپسند دانستن تقليد از نقش ها و صورت هاي انساني و حيواني در نقاشي و ساير هنر هاي تصويري و تجسمي به تدريج موجب شد كه تقليد از طبيعت در فرهنگ بسياري از هنر هاي اسلامي چندان مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه والايي نيابد.به همين جهت هنرمندان به تركيب هاي هندسي و انتزاعي توجه بسيار كردند. و-محرميت: پنجره هاي ارسي همچنين باعث محدود كردن ديد از بيرون به درون خانه و ايجاد محرميت مي شود
ه-خواص صوتي:اگر قطعات يك گره نسبت به هم زواياي مختلف يا متعدد پيدا كند جابجايي صوتي ايجاد مي كند در اين جابجايي تابع قوانين علم آكوستيك است. فرم هاي شش وجهي نيز داراي خواص صوتي هستند از كاربرد صوتي شش وجهي در طبيعت مي توان كندوي زنبور عسل را مثال آورد كه دقيقا عمل انتقال صوت يا رزونانس را انجام می دهد.

هوشنگ سيحون- مرد بناهای ماندگار

دراين مجال به معرفی مردی می پردازم که طرح و قلم او حرف می زند با تاريخ.
مرد بناهای ماندگار؛ مردی که گل می افشاند تا طرحی نو در اندازد.
اگر در لابلای عکس های يادگاری از شهر و ديارتان ايران، عکسی از باغ و عمارت حکيم ابوعلی سينا داريد، طرح اين مرد بزرگ هم نمايان است، اگر لختی در باغ آرامگاه حکيم عمر خيام و يا در کنار مقبره ی زيبای کمال الملک درنيشابور مبهوت مانده ايد، بی شک خالق آن همه طرح و نقش را نيز ياد کرده ايد؛ بله، هوشنگ سيحون به ميان ما خواهد آمد، معمار و نقاش عمارت ها و موزه های ماندگار؛ طراح موزه آرامگاه نادرشاه افشار و مقبره ی کلنل محمد تقی خان پسيان سردار آزاده ی خراسان؛ طراح بنای موزه توس و دهها عمارت ديگر.سيحون، نقش اندازی ست که با ما در دنيای ابعاد، از معانی پر رمز و راز باطن می گويد، به راستی که او، معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر يک از آنان بوده است را در نقش مقبره ی آنان به دام انداخته است، و اين همان جلوه ايی از هنر است که ما را به سوی شعور می کشاند.هوشنگ سيحون در سال 1338 آرامگاه حکيم عمر خيام را مبتنی بر اصول رياضی و مثلثاتی خيامی، محاسبه و طراحی کرده است؛ سير در دهليزها و طاق و ايوان مقبره، خود سفری ست به جهان بی نهايت معانی خيام.سيحون حتی انتخاب مصالح ساخته های خويش را منطبق با خصوصيات شخصيتی و زندگی هر يک از آن بزرگان انجام می دهد، او در کتاب « نگاهی به ايران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می نويسد: « ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره است، اين سنگ يکی از مقاوم ترين سنگ هايِی ستکه در ايران وجود دارد، او دليل اين انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می داند».او در ادامه می نويسد: « شکل کلی و مقبره ی نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سياه جادرهايی را تداعی می کند، دليل اين امر همين نکته است که نادر به جای کاخ در زير چادر زندگی می کرد».آرامگاه حکيم بوعلی سينا در همدان نيز، يکی از شاهکارهای هنر معماری معاصر است که با الهام از معماری قديم بنا شده است، که برداشتی از برج قابوس بن وشمگير در گنبد قابوس است، و هر يک از ستون های سنگی و مدور جلو آرامگاه بوعلی سينا، نشان دهنده گذشت يک قرن از تولد ابن سيناست.هوشنگ سيحون، پيشرو و صاحب سبک در هنر معماری معاصر ايران است؛ و دومين مرحله شکوفايی و درخشش معماری ايران با آثار وی آغاز می شود.او در سال 1347 طراحی و اجرای ساختمان موزه توس در مشهد را به کارنامه درخشان خود می افزايد؛ و اما اين همه فقط آثاری بود که جزء ميراث فرهنگی ايران محسوب می شود.پدر معماری نوين ايران، ساختمان های متعددی را طراحی کرده که هنوز در نوع خود بی نظير است، از جمله می توان ساختمان بانک سپه در ميدان توپخانه تهران را با نمايی از بتون نام برد.پروفسور هوشنگ سيحون در سال 1972 به همراه نقاشان صاحب نامی از جمله، پيکاسو و سالوادر دالی، در نمايشگاهی در دانشگاه ماساچوست شرکت کرد و با سبکی منحصر به فرد، کلافه های خط را به صورت تابلويی زيبا در معرض نمايش گذارد که توجه منتقدين آمريکايی را به خود جلب کرد، سبکی که با مدد گرفتن از خطوطی موازی و پر پيچ و تاب، که هيچ همديگر را قطع نمی کنند، انسان را در روزمره اش وادار به تفکر می کند؛ اينگونه که هنوز کسی پيدا نشده است، مشابه طرح های نقاشی سيحون را خلق کند.هوشنگ سيحون هنوز در ميان ماست، او يکی از عشاق هنر ايران است و به قول ِ خود او: « کلام آخر من ايران است».اما چرا من و شمای ايرانی اين عاشقان هنر ايرانی و فرهيختگانی که در بين ما هستند را به درستی نمی شناسيم و نسبت به آنان بی اعتناييم؟چرا جوامع فرهنگی ايرانی و باز هم تاکيد می کنم ايرانی، وجود اين فرهيختگان را کتمان می کنند؟ چرا هميشه قدرشناسی از هنرمندان ايرانی به عهده ی قدرشناسان غير ايرانی ست؟ - اهداء عنوان شهروندی افتخاری فرانسه و لوح افتخار شهرداری لوس آنجلس از جمله آن قدر شناسی های جوامع غير ايرانی ست؛ ازاين گذشته،دانشگاه هايی چون، ام آی تی ، هاروارد، واشنگتن يونيورسيتی و برکلی، مجموعه ای از نقاشی های سيحون را گردآوری و نگهداری می کنند؛ نام هوشنگ سيحون را در دو دانشنامه روسيه و کمبريج ثبت نموده اند،اويی که ذخاير فرهنگی دورافتاده ترين نقاط ايران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری شان را به خود ايرانی ها نشان داده است. ختم کلام اينکه، نگذاريم هنرمند ايرانی، جامعه خودش را دور بزند تا بعد، جامعه ی خويش را متوجه حضور خود کند.قريب به 25 سال نامی از معمار بناهای ِ کهن ِ الگوهايمان، از بوعلی سينا گرفته تا خيام برده نشده است.هوشنگ سيحون امروز هشتاد و دو ساله است.