هوشنگ سيحون- مرد بناهای ماندگار

دراين مجال به معرفی مردی می پردازم که طرح و قلم او حرف می زند با تاريخ.
مرد بناهای ماندگار؛ مردی که گل می افشاند تا طرحی نو در اندازد.
اگر در لابلای عکس های يادگاری از شهر و ديارتان ايران، عکسی از باغ و عمارت حکيم ابوعلی سينا داريد، طرح اين مرد بزرگ هم نمايان است، اگر لختی در باغ آرامگاه حکيم عمر خيام و يا در کنار مقبره ی زيبای کمال الملک درنيشابور مبهوت مانده ايد، بی شک خالق آن همه طرح و نقش را نيز ياد کرده ايد؛ بله، هوشنگ سيحون به ميان ما خواهد آمد، معمار و نقاش عمارت ها و موزه های ماندگار؛ طراح موزه آرامگاه نادرشاه افشار و مقبره ی کلنل محمد تقی خان پسيان سردار آزاده ی خراسان؛ طراح بنای موزه توس و دهها عمارت ديگر.سيحون، نقش اندازی ست که با ما در دنيای ابعاد، از معانی پر رمز و راز باطن می گويد، به راستی که او، معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر يک از آنان بوده است را در نقش مقبره ی آنان به دام انداخته است، و اين همان جلوه ايی از هنر است که ما را به سوی شعور می کشاند.هوشنگ سيحون در سال 1338 آرامگاه حکيم عمر خيام را مبتنی بر اصول رياضی و مثلثاتی خيامی، محاسبه و طراحی کرده است؛ سير در دهليزها و طاق و ايوان مقبره، خود سفری ست به جهان بی نهايت معانی خيام.سيحون حتی انتخاب مصالح ساخته های خويش را منطبق با خصوصيات شخصيتی و زندگی هر يک از آن بزرگان انجام می دهد، او در کتاب « نگاهی به ايران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می نويسد: « ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره است، اين سنگ يکی از مقاوم ترين سنگ هايِی ستکه در ايران وجود دارد، او دليل اين انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می داند».او در ادامه می نويسد: « شکل کلی و مقبره ی نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سياه جادرهايی را تداعی می کند، دليل اين امر همين نکته است که نادر به جای کاخ در زير چادر زندگی می کرد».آرامگاه حکيم بوعلی سينا در همدان نيز، يکی از شاهکارهای هنر معماری معاصر است که با الهام از معماری قديم بنا شده است، که برداشتی از برج قابوس بن وشمگير در گنبد قابوس است، و هر يک از ستون های سنگی و مدور جلو آرامگاه بوعلی سينا، نشان دهنده گذشت يک قرن از تولد ابن سيناست.هوشنگ سيحون، پيشرو و صاحب سبک در هنر معماری معاصر ايران است؛ و دومين مرحله شکوفايی و درخشش معماری ايران با آثار وی آغاز می شود.او در سال 1347 طراحی و اجرای ساختمان موزه توس در مشهد را به کارنامه درخشان خود می افزايد؛ و اما اين همه فقط آثاری بود که جزء ميراث فرهنگی ايران محسوب می شود.پدر معماری نوين ايران، ساختمان های متعددی را طراحی کرده که هنوز در نوع خود بی نظير است، از جمله می توان ساختمان بانک سپه در ميدان توپخانه تهران را با نمايی از بتون نام برد.پروفسور هوشنگ سيحون در سال 1972 به همراه نقاشان صاحب نامی از جمله، پيکاسو و سالوادر دالی، در نمايشگاهی در دانشگاه ماساچوست شرکت کرد و با سبکی منحصر به فرد، کلافه های خط را به صورت تابلويی زيبا در معرض نمايش گذارد که توجه منتقدين آمريکايی را به خود جلب کرد، سبکی که با مدد گرفتن از خطوطی موازی و پر پيچ و تاب، که هيچ همديگر را قطع نمی کنند، انسان را در روزمره اش وادار به تفکر می کند؛ اينگونه که هنوز کسی پيدا نشده است، مشابه طرح های نقاشی سيحون را خلق کند.هوشنگ سيحون هنوز در ميان ماست، او يکی از عشاق هنر ايران است و به قول ِ خود او: « کلام آخر من ايران است».اما چرا من و شمای ايرانی اين عاشقان هنر ايرانی و فرهيختگانی که در بين ما هستند را به درستی نمی شناسيم و نسبت به آنان بی اعتناييم؟چرا جوامع فرهنگی ايرانی و باز هم تاکيد می کنم ايرانی، وجود اين فرهيختگان را کتمان می کنند؟ چرا هميشه قدرشناسی از هنرمندان ايرانی به عهده ی قدرشناسان غير ايرانی ست؟ - اهداء عنوان شهروندی افتخاری فرانسه و لوح افتخار شهرداری لوس آنجلس از جمله آن قدر شناسی های جوامع غير ايرانی ست؛ ازاين گذشته،دانشگاه هايی چون، ام آی تی ، هاروارد، واشنگتن يونيورسيتی و برکلی، مجموعه ای از نقاشی های سيحون را گردآوری و نگهداری می کنند؛ نام هوشنگ سيحون را در دو دانشنامه روسيه و کمبريج ثبت نموده اند،اويی که ذخاير فرهنگی دورافتاده ترين نقاط ايران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری شان را به خود ايرانی ها نشان داده است. ختم کلام اينکه، نگذاريم هنرمند ايرانی، جامعه خودش را دور بزند تا بعد، جامعه ی خويش را متوجه حضور خود کند.قريب به 25 سال نامی از معمار بناهای ِ کهن ِ الگوهايمان، از بوعلی سينا گرفته تا خيام برده نشده است.هوشنگ سيحون امروز هشتاد و دو ساله است.

No comments: