Showing posts with label معماری درایران. Show all posts
Showing posts with label معماری درایران. Show all posts

معماري معاصر مشهد در پنج پرده

مقاله مهندس خبازي با عنوان "معماری معاصر مشهد در پنج پرده" در شماره هشتم ، ويژه نوروز هشتاد و هفت مجله" ساختمان ایران" چاپ شد. در این مقاله کل دوره های معماری معاصر مشهد با ویژگیها و مسائل مختلف سبکی و تاریخی معرفی شده است. این مقاله چکیده پایان نامه کارشناسی ارشد جناب مهندس خبازي به راهنمایی دکتر اقضلیان و مشاوره مهندس صحاف و دکتر زنجانی زاده بوده . مطالعه این مقالعه به علاقمندان معماری معاصر مشهد توصیه می شود
*****
محل توزيع مجله ساختمان ايران
فروشگاه عالم زاده
كتابفروشي كسري

ويژگي هاي خانه‌هاي قديمي.1

از جمله خصوصيات خانه هاي قديمي در اصفهان و بيشتر شهرها مساحت زياد آن است. سبك معماري آنها نيز به اين صورت است كه از دو قسمت اندروني و بيروني بوده است. اين خانه ها از قسمت هاي ذيل تشكيل مي شده اند: 1. سكو 2- سردر ورودي 3- در ورودي 4- هشتي 5- دالان 6- ايوان ها 7- حياط و اتاقهاي اطراف آن 8- حوض 9. آشپزخانه 10.سرويس ها
سكو: محلي در دو سوي در ورودي ، براي استراحت در هنگام انتظار، براي ورود يا گفت و گو با همسايه ها
سر در ورودي :‌ هلال تزئيني روي در و تنها قسمت خارج از خانه كه اغلب كاشي كاري دارد و معمولاّ طوري ساخته مي شد كه در زمستانها مانع از ريزش برف و باران بود و در تابستانها نيز مانعي براي تابش مستقيم آفتاب به شمار مي رفت. در بالاي سردر آياتي از قرآن كريم يا عبارات مذهبي نوشته مي شد تا هنگام ورود و خروج از زير آيات قرآني يا روايات و عبارات ديني عبور كنند.
در ورودي : در بيشتر خانه هاي سنتي ، درهاي ورودي دو لنگه و چوبي هستند و هر لنگه كوبه اي نيز دارد . زن ها حلقه اي كه صداي زيري داشت ، به صدا در مي آوردند و مردها كوبه ي چكشي شكل را كه صداي بمي داشت .
هشتي : بلافاصله پس از ورودي به فضاي هشتي مي رسيم. اغلب به شكل هشت ضلعي يا نيمه هشت ضلعي و يا بيشتر مواقع چهار گوش است. هشتي داراي سقفي كوتاه و يك منفذ كوچك نور در سقف گنبدي شكل ان است و عموماّ سكوهائي براي نشستن در آن طراحي شده است. هشتي براي انشعاب قسمت هاي مختلف خانه و گاه براي دسترسي به چند خانه ساخته مي شد. در خانه هاي بزرگ ، اندروني و اقامتگاه هاي خدمتكاران نيز به هشتي راه داشتند و اغلب براي جدا سازي آقايان و خانم ها دو قسمتي ساخته مي شد.
دالان (راهرو) : د الان راهروي باريكي بود كه با پيچ و خم وارد شونده را از هشتي به حياط خانه هدايت مي كرد. پيچ و خم دالان براي رعايت حريم خصوصي خانه بود تا عابر نتواند سريعاً فعاليت هاي جاري در حياط را متوجه شود..
حياط : حياط در خانه هاي قديمي مركز و قلب ساختمان بود. ، حياط مركزي همراه با ايوان در هر سمت ، ويژگي بود كه از گذشته هاي دور در معماري ايراني حضور داشت ؛ البته اين امكان وجود داشت كه حياط از نظر هندسي مركز خانه نباشد اما از نظر زندگي و انجام فعاليت ها و ايجاد ارتباط بين قسمت هاي مختلف خانه، تعبيه ديد و ساير مسائل مركز خانه محسوب مي شد. حياط محلي براي برگزاري مراسم مختلف نظير مراسم مذهبي ، عروسي و تجمع اقوام بود. معمولاً چهار گوش بود. ابعاد حيات را تعداد و عملكرد فضاهاي اطراف ان تعيين مي كنند. هر حياط معمولاً يك حوض و چند باغچه دارد كه بسته به شرايط مختلف محلي نظير آب و هوا و عوامل فرهنگي اشكال متفاوتي مي يابد. سازمان دهي فضاهاي محصور حياط به گونه اي بود كه با تغييرات فصلي و كاركردها ي مختلف اتاق هاي مجاور متناسب باشد.
حوض و باغچه : در حياط سازي خانه هاي قديمي حوض و باغچه معتبرترين عناصر حياط سازي به شمار مي رفت
تالار: اين عنصر عموماً فضائي بود با تزئينات بسيار زيبا و پركار كه در كنار اتاق هاي ساده زندگي در خانه هاي سنتي كاملاً مشهود بود. تالار با گچبري، آئينه كاري، نقاشي روي گچ، مقرنس و با نقاشي روي چوب تزئين مي شدند. جبهه رو به حياط تالار با ارسي هاي 5 دري يا 7 دري به حياط خانه مربوط مي شدند. تالار براي پذيرايي از مهمانان محترم و مخصوص مورد استفاده قرار مي گرفت.
نشيمن: نشيمن،‌ اتاق هائي بود كه از تالار اهميت كمتري داشتند و از اتاق هاي ساده مهمتر بودند نشيمن، محل تجمع افراد خانواده ومهمانهاي بسيار نزديك به حساب مي آمد اين عناصر از نظر تزئينات بسيار ساده بودند.
آشپزخانه: معمولاً مربع يا مستطيل است . نزديك آب انبار و چاه آب قرار دارد. در درون آشپزخانه ، محلي براي پخت و پز ، ذخيره ي چوب و تنور پخت نان و در درون ديوار آن تاقچه اي براي قرار دادن ابزار آشپزي و غذل تعبيه شده است
. آبريزگاه (توالت) و حمام: در سطح پايين تري قرار مي گرفتند: نخست به دليل سهولت در استفاده از آب و زهكشي آن ؛ دوم گرماي آن.. حمام به دو بخش تقسيم مي شد: يكي براي تعويض لباس (سر بينه) و ديگري براي شست وشو (گرم خانه)
جهت خانه ها :‌ جهت خانه تابع زاويه ي نور خورشيد و قبله است . هر وجه خانه براي فصل خاصي از سال مناسب بود و عناصري مانند تالار ، بادگير، پنج در ع سه دري و ارسي در شمار راه حل ها بودند. در اكثر قريب به اتفاق خانه هاي سنتي، محور اصلي بنا، محور شمالي جنوبي بودند و بهترين موقعيت را براي گرفتن نور خورشيد داشتند تا در روزهاي گرم تابستان از سايه و در زمستان از گرماي خورشيد برخوردار باشد ؛ فضاهاي اصلي زندگي نيز در دو سمت شمالي و جنوب ساخته مي شدند و فضاهائي كه اهميت كمتري داشتند،‌ به خصوص فضاهاي خدماتي در دو سمت شرق و غرب ساخته مي شدند
*
منابع: 0 معماري خانه هاي ايران _ دكتر فاطمه كاتب intranet.isfahan.ir.

خانه ي ايراني.1

مسكن به عنوان محل سكونت و آسايش، يكي از نيازهاي اوليه بشري و از نخستين مسائلي است كه انسانها هميشه به دنبال يافتن پاسخي مناسب و منطقي براي آن بوده اند. بنابراين هنگامي كه به معماري گذشته ايران مي پردازيم مسكن نيز جائي در بحث هايمان خواهد داشت. اما به دلائل مختلف از جمله عدم استحكام خانه ها در قديم و عدم توجه به حفظ و نگاهداري آن خانه ها در ادوار قبل از صفويان در اصفهان باقي نمانده اند. در دوران صفويه معماري نيز همچون ديگر هنرها مورد توجه قرار گرفت و در كنار كاخها و پلها و بازارها و مساجد، خانه هاي باشكوه ساخته شد و اصفهان به شهر پنجره هاي رنگين در جهان مشهور شد اما با اضمحلال صفويان و انتقال پايتخت و افول شهر اصفهان شور و شوق عصر صفويه كه بسياري آن را دوران طلائي معماري و ساير هنرها ناميده اند. به شدت نقصان گرفت و مهاجرتها و عدم امنيت ناشي از انتقال قدرت بين سلسله ها باعث شدند زمينه هاي تخريب خانه هاي باشكوه و مجلل فراهم گردد. بطوري كه امروز در شهر اصفهان خانه هائي كه متعلق به دوران صفويه باشد بسيار كم هستند و اين مطلب علاوه بر مسائلي كه مورد اشاره قرار گرفتند ناشي از تحولاتي است كه در قرن نوزدهم زمان حكومت قاجارها در جهان به وقوع پيوست و مواردي همچون افزايش جمعيت، گسترش تجارت خارجي، تورم قيمت ها و تماس فزاينده با كشورهاي اروپايي بر ساختار قدرت داخلي، ارزش ها و انديشه ها تاثير نهادند و شهر اصفهان كه خسارتهاي بيشماري را متحمل شده بود از حكومت ظل السلطان به بعد دچار تغييراتي شد كه در كالبد شهر به خوبي احساس مي شود. در بررسي هائي كه متخصصين و پژوهشگران در باره واحدهاي مسكوني اصفهان به عمل آورده اند اين نكته مشخص مي شود، كه در هر دوره اي تدريجاً نوعي از معماري و نوسازي جديد انجام مي گرفته كه بيشتر تحت تاثير عوامل فرهنگي و اقتصادي بوده است. قبل از آن كه به معرفي چند خانه بپردازيم برخي ويژگي هاي اختصاصي خانه هاي قديمي اصفهان را ذكر كرده و تاكيد مي كنيم كه اين ويژگي ها در بيشتر شهرها يكسان بوده و تنها در برخي استانها به دلائل آب و هوا و عوامل جوي تفاوتهائي در نحوه ساخت آنها مي بينيم.

منابع: 0 معماري خانه هاي ايران _ دكتر فاطمه كاتب
intranet.isfahan.ir.

تخت جمشيد _ پاسارگاد _ نقش رستم _ نقش رجب

از راه رفتن در اين فضا به اندازه اي كه ناراحت شدم خوشحال نشدم.......وقتي بين اين ستون ها و توي اين كاخ ها راه مي رفتم و آنچه كه خونده بودم و ديده بودم را تجسم مي كردم بغضي سنگين گلويم را فشار مي داد و دعا مي كردم يكبار و فقط يك بار كساني كه خود را مسول و مامور اين گنج هاي با ارزش مي دونن بيان و قدم بزنن و براي چند دقيقه فكر كنن و حس كنن اين زميني كه روي اون راه ميرن ، زميني كه الان جز يك خرابه در بيابون و بدور از هر فكريست در روز ميزبان چند نفر از كساني است كه هزاران كيلومتر را فقط براي ديدن فرهنگ و هنر ايراني ميان و شايد انها هم از اين همه بي توجهي تعجب مي كنن........ شايد بد نباشه يك خاطره بگم چند ماه پيش رفتم استانبول يك روز به همراه گروه به ميداني رفتيم كه فقط 3 ستون هر كدام به ارتفاع تقريبي 10 متر تا 15 متر بود ولي نصف هنر هخامنشي هم روي آنها ديده نمي شد شايد اگه بگم در همون 5 دقيقه اي كه اونجا بودم 200 نفر براي بازديد از اين سه ستون اومده بودن دروغ نگفتم!!! از همه جالب تر هيچ كس بدون كارت مخصوص كه نشان دهنده ي گذراندن دوره هاي خاصي در مورد گردشگري و تاريخ تركيه بود اجازه ي توضيح اين اثار را نداشت در غير اينصورت توسط پليسهايي كه بودن دستگير مي شدن!!!!!!!!! من تا اين داستان با چشماي خودم نديدم و ليدر ما به همين دليل غيب شد، باور نمي كردم كه يك دولتي مثل تركيه اين قدر به گذشته و تاريخ خودش اهميت بده و حالا اين داستان در شيراز به اين صورت بود هر جا كه رفتم خيلي كه مي گشتم تا يكي توضيحي بده
جز نگهبان يا دربون اونجا كسي نبود كه حرفاش فقط جنبه ي خاطره داشت و بس! اين است ارزش فرهنگ و تمدن هزار ساله

ديدنيهاي استان فارس

سرزمین فارس مهد تمدن و فرهنگ ایران ، هم در قبل و بعد از اسلام ، بوده است و همواره اهمیت و اعتبار فراوان داشته است . این خطه نخستین مرکز بسط و گسترش تمدن و فرهنگ پارسی به نقاط مختلف جهان بوده است ، چنان که طرح منشور حقوق بشر برای نخستین بار توسط پارسیان ( کورش هخامنشی ) نوشته شد . در طلاع فجر اسلام نیز سلمان فارسی ( که گویند از حوالی کازرون برخاسته بود ) از نخستین یاوران حضرت محمد ( ص) و به آن حضرت ایمان آورد . بعد از اسلام بزرگانی چون شیخ روزبهان ، ابن مقفع ، باباکوهی ، ملاصدرا ، سیبویه و عبدالله خفیف در این دیار پرورده شدند و کلام گهربار و مسرور کننده حافظ و سعدی از آسمان همین سرزمین به سراسر عالم طنین انداز شد . زبان فارسی که مردم ایران به آن تکلم می کنند و در ادبیات جهان نیز جایگاه مهمی دارد از همین سرزمین برخاسته و گسترش یافته است . آثار و ابنیه های کهنی مانند نخت جمشید ، پاسارگاد ، نقش رستم ، شهر استخر ، تخت ابونصر ، بیشاپور ، غار شاپور ، کاخ و آتشکده اردشیر ، قلعه ضحاک ، مجموعه زندیه و صدها اثر و اماکن بازمانده از دوره های مختلف تاریخی جلوه خاصی به این استان داده و جهان گردان را از نقاط مختلف دنیا به سوی خود می کشد . علاوه بر این از نظر مذهبی و زیارتی نیز استان فارس جاذبه های خاص خود را دارد . اماکن متبرکه ای مانند مرقد حضرت احمد بن موسی (ع) و حضرت سید علاءالدین حسین (ع) و سید میر محمد (ع) و نیز مساجد تاریخی چون مسجد جامع عتیق ( که توسط عمرولیث صفاری ساخته شده ) و مسجد نو که اتابکان فارسی ساخته اند و مسجد وکیل که توسط کریم خان زند ساخته شد ، زائران بسیاری را از سایر استان ها و حتی برخی کشورهای مسلمان به خود جذب می نماید . با توجه به مطالب ذکر شده ، استان فارس از توان قابل توجهی جهت گردشگری برخوردار است و چنانچه مسئولان امر به برنامه ریزی صحیح و توجه خاص به معیارهای اسلامی و اتخاذ تدابیر مختلف ، گردش گری فارس را مورد توجه قرار دهند کمک بزرگی به اقتصاد کشور خواهد بود . جاذبه های فرهنگی و تاریخی پاسارگاد : کورش بنیان گذار سلسه ی هخامنشی در سال 546 ( ق . م ) پایتخت جدید خود را در 130 کیلومتری شمال شیراز کنونی به نام پاسارگاد بنا نهاد . از پاسارگاد جز مقبره کورش ، که اکنون در سه کیلومتر غرب جاده شیراز – اصفهان واقع شده است ، اثری باقی نیست . از حفاری های به عمل آمده چنین بر می آید که در بنای پاسارگاد ترکیبی از معماری های آناتولی و بین النهرین و ایران به طور ماهرانه به یکدیگر تلفیق شده است . محلی را که آمگاه کورش درآن واقع شده است مشهد مرغاب می نامند . نقش رستم : نقش رستم در شش کیلومتری شمال غرب تخت جمشید واقع شده است و در آن نقش های مختلفی ، از دوران پیش از هخامنشی تا دوران اسلامی ، در دامنه کوه مشاهده می شود . شهر استخر : خرابه های شهر استخر در هفت کیلومتری شمال تخت جمشید واقع شده است . آتشکده آناهید در این شهر بوده است . کاخ و آتشکده اردشیر : نخستین بنای طاق دار سبک ایرانی است که از دوران ساسانی به جا مانده و در فیروز آباد قرار دارد . بیشاپور و غار شاپور : این شهر که بقایای آن امروزه در نزدیکی کازرون ، کنار رودخانه شاپور ، قرار دارد . دارای نقش هایی از شاپور ساسانی است که تسلط وی را بر والریانوس ، امپراتور روم ، نشان می دهد . تخت ابونصر : در شش کیلومتری شیراز واقع شده و دارای آثاری از دوره اشکانیان و ساسانیان می باشد . اکنون ویرانه های آن باقی است . قلعه ضحاک در فسا این قلعه در مجاورت ویرانه های ماقبل از تاریخ ساخته شده است و مربوط به عهد ساسانی است . در کتیبه های هخامنشی ، نام فسا پسله یا پیشی بوده که نشان دهنده تاریخ باستانی این شهر است . مجموعه زند : این مجموعه عبارت است از ارگ کریم خان زند ، بازار وکیل ، حمام وکیل ، آب انبار وکیل ، مسجد وکیل ، باغ نظر یا موزه پارس که به عمارت کلاه فرنگی معروف است . ارگ کریم خان : بنای افراشته ارگ کریم خان نظر هر تازه واردی را به خود جلب می کند . چهار برج و باروی نسبتا بلند ، با دیوارهای ستبر ختنه ی کریم خان زند را در بر گرفته اند . بخش داخلی ارگ با اتاق ها و ایوانهای نقاشی شده ، نیز آبنما ها و باغچه ها از زیبایی و ظرافت ویژه ای برخوردار است. بازار وکیل : این بازار که در ایران کم نظیر می باشد توسط کریم خان زند در امتداد و مجاور مسجد ، حمام و آب انبار وکیل ساخته شده است . بازار وکِل در گذشته همواره قلب اقتصاد شهر بوده و امروزه نیز یکی از مراکز بزرگ اقتصادی شیراز می باشد . مسجد وکیل : مسجد وکیل از مساجد دو ایوان است که ایوان شمالی آن به طاق مروارید معروف است . در طرفین ایوان چندین رواق با سقف های عرقچین به رواق های ممتد ، اضلاع غربی و شرقی متصل می شوند . مسجد جامع عتیق : بنای اولیه و قدیم مسجد جامع عتیق توسط عمرولیث صفاری در 281 ( هـ . ق ) گذاشته شد . زلزله های مکرر و مخرب شیراز بنای اولیه را تقریبا از میان برد ، تجدید بنای این مسجد در زمان صفویه انجام گرفت . مسجد شهدا : این مسجد به وسیله اتابکان ساخته شده است ، و یکی از مساجد قدیمی ایران محسوب می گردد . مسجد شهدا ، مانند مسجد عتیق ، تاکنون دو بار بر اثر زلزله ویران شده است . مسجد نصیر الملک : از ساختارهای دوران قاجاریه ( 1305 هـ . ق ) است . سر در ورودی ، راهروها ، طاق ها ، کتیبه ها ، مقرنس ها ، دیوارها ، ، جرزها و خلاصه گوشه به گوشه ی بنا از کاشی کاری های متنوع و نفژسی پوشیده شده است که دلالت بر سلیقه و استعداد هنرمندان کاشی کار گذشته ایران دارد . ستون های سنگی شبستانهای مسجد از جلوه و شکوه ویژه ای برخوردار است . آستان مقدس احمدی (ع) ( شاهچراغ ) : این آستان مرقد مطهر حضرت سید میر احمد برادر حضرت امام رضا (ع) است . آن حضرت در زمان خلافت مامون عباسی به هنگام عزیمت به طوس درگذر از شیراز به دست عوامل حکومت به دست عوامل حکومت به درجه شهادت رسید . قبر حضرت بعدها در زمان امیر عضدالدوله ی دیلمی ، کشف و بقعه ای بر آن بنا شد و در قرون گذشته نیز مرتبا مرمت گردیده است . و زيارتگاه ادب دوستان و اهل دل آرامگاه دو شاعر گرانمایه ی ایران و جهان مصلح الدین سعدی و خواجه شمس الدین محمد حافظ . . از دیگر اماکن مورد علاقه گردش گران ایرانی و خارجی باغ های زیبای شیراز می باشد ، که معروف ترین این باغها عبارتند از : باغ ارم : باغ ارم که یکی ازباغ های بی نظیر ایران است به علت سرونازهای زیبایش شهرت یافته و امروزه به نام باغ ارم یا باغ گیاه شناسی معروف است. باغ دلگشا : این باغ در شرق شیراز و تقریبا نزدیک به آرامگاه سعدی بنا شده و به سبب نارنجستان زیبا و بزرگ و آب نماهای دیدنی اش شهرت یافته است . باغ عفیف آباد : این باغ بزرگ و زیبا در انتهای خیابان عفیف آباد بنا شده است . از سبک معماری آن بر می آید که مربوط به دوره قاجاریه باشد ، و باغ عفیف آباد در حال حاضر موزه اسلحه شناسی ایران است . از دیگر باغهای دیدنی شیراز می توان باغ گلشن در غرب ، باغ خلیلی در شمال غربی و باغ تخت را در شمال شهر نام برد . یکی دیگر از بناهای شیراز که توجه هر تازه واردی را که از جاده اصفهان – شیراز به شهر در آید ، به خود جلب می کند دروازه قرآن است . این دروازه که در شهرهای ایران کم نظیر است بنایی است ساده و در عین حال زیبا که در آن قرآنی نگهداری می شود و به همین علت دروازه قرآن نامیده شده است . اندیشه احداث این دروازه گویا مبتنی بر این سنت اسلامی است که به موجب آن مستحب است فرد مسلمان هنگام عزیمت به سفر یا بازگشت از سفر ، از زیر قرآن عبور کند . یکی از ویژگی های مهم استان فارس وجود مکان های مذهبی در آن است که علاوه بر مسجد و حسینیه ها تعداد 835 بقعه را نیز شامل می شود ، که حدود 135 مورد آن دارای امکانات جهت جذب و پذیرایی زائران می باشد . مدرسه خان : این مدرسه از بناهای قدیمی شیراز است و جزئی از حوزه ی علمیه شیراز می باشد که طلاب علوم دینی در آن درس می خوانند . در یکی از حجره های این مدرسه ملاصدرای شیرازی درس می خوانده و اکنون به حجره ملاصدرا معروف است . مدرسه خان دارای کاشی کاری های زیبایی می باشد که مورد توجه بازدید کنندگاه قرار می گیرد . نقش رجب : نقش برجسته بازمانده از دوره ی ساسانی درون شکاف صخره ای در نقش رجب نزدیک تخت جمشید به چشم می خورد . که یکی از آن شاپور اول شاه ساسانی را که سوار بر اسب جنگی خویش نشسته است ، نشان می دهد

سابقه تاريخي كاروانسرا

عكسها با كمي تاخير آماده مي شه
خاستگاه تاریخی کاروانسرا به طور کلی ، تحول و گسترش کاروانسراهای ایران در ادوار مختلف بستگی به وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، مذهبی و ... داشته و شکل یابی و توسعه آن با موارد یاد شده در ارتباط بوده است . عملکردهای گوناگونی که در گذشته کاروانسرا به عهده داشته ، باعث گردیده نام های متفاوتی برای اینگونه بناها در فرهنگ لغات جای گیرد ؛ از جمله کاربات ، رباط ، ساباط و خان . در کتاب « راه و رباط » می خوانیم، ساباط : این واژه که تقریباً به همه زبان های خاوری و باختری و آرامی و ایرانی و فرهنگی و تازی رفته در زبان های ایرانی و منجمله فارسی ریشه کهن دارد جزء اول آن «سا» به معنی آسایش و جزء دومش پسوند نمودار ساختمان و بنا و آبادی و عمارت است . «ساباط» به کلیه بناهایی که به منظور آسودن به پا می شده چه در شهر و چه در بیرون شهر اطلاق می شده است . کاربات : به معنی خانه کاروان است و پیش از اسلام به جای کاروانسرا به کار می رفته است . کاربات مانند رباط دارای اطاق و حوض است . کاروانسرا : به رباط های بزرگ و جامع کاروانسرا می گویند ؛ چه در شهر و چه در بیرون شهر . خان : به معنی کاروانسرا است و این واژه در زبان تازی به طور مطلق به جای کاروانسرا به کار رفته شده است . در کشور ترکیه به کاروانسراها خان گفته می شود . این بناها ، در واقع دارای عملکرد و وظایفی مشابه کاروانسرا بوده ولی از نظر ویژگی های معماری ، تفاوت هایی داشته اند . بنابراین دلایل ایجاد و علل بنیاد و پیدایش اینگونه بناها را می توان نیاز مبرم کاروان و کاروانیان به حمایت در طول سفر دانست . از یادگارهای پر ارزش معماری ایران کاروانسراهاست که از روزگار کهن به دلایل گوناگون و ارتباطی چون جریان اقتصادی ، نظامی ، جغرافیایی و مذهبی بنیاد گردید و در ادوار مختلف به تدریج توسعه و گسترش یافته است . معماري كاروانسراها از بررسي كاروانسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران ، مانند ساير بناها ، تابع شيوه ، سنت و سبك رايج زمان بوده است . با اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته است . ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري ، محل و منطقه ، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيائي نقش موثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بند ها و اطاقهايي است.كه پيرامون حياط محصور،ساخته‎مي‎شده‎است.ولي‎درطرح‎و خصوصيات هر كدام ويژگي هائي بچشم مي خورد . چنانكه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرحهاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهاني قرار گرفته بطوريكه دروازه ميان دو برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دو طبقه اي ساخته اند . در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته ميشده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است. در دوره صفوي طرح معماري كاروانسراها متنوع گرديد و علاوه بر كاروانسراهاي چهار ايواني نوع كوهستاني ، مدور – هشت ضلعي و كويري بر طبق موقعيت جغرافيائي و مكاني احداث گرديد و. در دوره هاي زنديه، افشاريه و قاجاريه احداث كاروانسراها بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراها ي بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراهاي دوره ياد شده عموما از نوع چهار ايواني بوده و از لحاظ مصالح ساختماني نيز بر خلاف دوره متقدم كه از كه آجر و سنگ بوده اغلب از خشت استفاده شده است . همچنين بسياري از كاروانسراهاي دوره صفوي در عهد قاجاريه در طول 25 قرن كاروانسراها در ايران در مكان هاي دور افتاده مأوي و مسكن موقتي براي كاروانيان بوده ولي امروزه مهمانخانه و هتل جاي كاروانسراها را گرفته است . آثاري كه از كاروانسراهاي كهن بد ست آمده نشان مي دهد كه اطاق هائي براي نگهبانان ، كاروانسرا دار يا مامورين ساخته مي شده است . ولي كاروانسراهاي تجارتي داخل شهرها عموما دوطبقه بودند . در دو طرف دروازه ورودي داخل كاروانسرا نيز معمولا اطاق هائي براي پاسداران و كاروانسرا دارساخته مي شده است. معمولا هر كاروانسرا داراي چاه آب و آب انباري است كه گاهي در وسط كاروانسرا در زماني خارج از محوطه جهت تامين آب مورد نياز مسافران ساخته شده است.آب انبارها از نظر معماري به اشكال مختلف ساخته مي‎شدند بعضي داراي شكل مستطيل باسقف ساده و بعضي مواقع در خارج كاروانسرا ساخته مي شدند مثلاً آب انبارهاي كاروانسرا هاي خليج فارس همه بيرون از بنا قرار دارند . درحاليكه در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمنديهاي مسافرين ، حتي نانوائي ، قصابي، آسياب ، نماز گاه و يك سري دكان جهت خريد فروش كالاهاي كارواني وجود داشت. در بسياري از كاروانسراها بخصوص از دوره صفويه به بعد بخاري ديواري يا مكاني براي بر افروختن آتش تعبيه شده است محل بخاري هاي ديواري يا در اطاق ها ساخته مي شده يا در محل هاي سر پوشيده . بيرون اطاق ها و همچنين بخاري هاي مرتفعي در اصطبل ها براي گرم شدن حيوانات ايجاد مي شده است كه جاي آن اغلب در پشت ديوار اطاق هاي مسكوني مسافرين بوده است . در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كرده‎اند . مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است ، در بعضي موارد سنگ ها كاملاً استادانه تراش داده مي شده و در برخي اوقات از قطعات كوچك سنگهاي نتراشيده استفاده مي كردند . در بعضي نقاط نيز از تلفيق سنگ و آجر پي بنا را مي ساخته اند . نماي خارجي و داخلي عموماً از آجر بوده است. در برخي از كاروانسرا ها از خشت و يا بلوك هاي خشتي استفاده مي شده است . سقف اغلب كاروانسراهاي ايران نوك تيز و شيب دار است. بام ها اكثراً مسطح و باشيب كم ساخته شده اند و در قسمت هائي كه اطاق هاي بزرگ دارند سقف ها شكل قوسي دارند . آب باران بوسيله ناودانها ئي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته مي‎شد به بيرون از كاروانسرا هدايت مي گرديد ولي دربعضي‎از كارونسراها نيز ناودانهايي كه در ديوارهاي حياط داخلي كار گذاشته شده مشاهده شده است . تمامي درها و پنجره ها و تو رفتگي ديوارهاي حياط و اطاقهاو ايوانها در زمان صفويه با سقف هلالي ساخته شده اند بسياري از كاروانسراها همانند بناهاي مذهبي همدوره خود داراي تزئينا ت معماري مانند : آجر كاري – كاشيكاري – گچ بري و سنگ كاري مي باشد . تزئينات عموماً در نماي خارجي كاروانسراها در قسمت دروازه ورودي ، طاقنما ها و ايوانها بكار مي رفته است . از كاروانسرا هايي كه داراي تزئينات جالب توجهي مي باشند . مي توان رباط شرف – رباط چاهه ، مهيار ، رباط پسنج و كاروانسراي گذر نام برد . تنوع طرح و نقشه هاي كاروانسرا هاي ايران ايجاب مي نمايد كه اين كاروانسراها برگروه هاي مختلف تقسيم گردند و خصوصيات و ويژگي هاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد . آرتور ابهام پوپ معتقد است كه : «احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگي هاي خاص معماري آن را نمي توان ديد ». گرچه حياط مركزي شكل غالب كاروانسراهاي ايران است، ولي در مورد اين نوع ابنيه نيز با توجه به اقليم هر منطقه از ايران ، گوناگونيهاي مختلف جهت تطبيق با شرايط اقليمي از لحاظ فرم و نوع مصالح ديده مي شود. كاروانسرا در اقليمهاي مختلف ايران: الف) كاروانسرا در سواحل جنوبي درياي خزر صفحه _ 342_ 341 _340 ب) كاروانسرا در كرانه شمالي خليج فارس و درياي عمان 342_ 343 ج) كاروانسرا در نواحي كوهستاني و مرتفع 344_ 345_ 346 د)كاروانسرا در دشتهاي فلات 346 تا 350 كارونسرا ها با حياط مركزي از نظر معماري به انواع ذيل تقسيم بندي مي شوند: 1-كاروانسراهاي مدور تعداد كمي از كاروانسراهاي ايران با نقشه مدور بنياد گرديده است . اين نوع كاروانسراها بسيار جالب توجه و از نظر معماري حائز اهميت فراوان است گرچه در حال حاضر فقط دو نمونه از آن شناخته شده ولي همين دو نمونه نشان دهنده سليقه – ذوق ، ابتكار و بالاخره هنر نمائي فوق العاده معماران آن است. نمونه هاي ياد شده يكي رباط زين الدين در جاده يزد – كرمان و ديگري كاروانسراي زيده بين كاشان و نطنز است، تاريخ هر دو بنا به زمان صفويه مربوط مي شود . 2-كاروانسراهاي چند ضلعي حياط دار اين گروه از كاروانسراها بشكل چند ضلعي (اغلب 8 ضلعي ) ومانند كاروانسراهاي مدور بسيار زيبا بنا شده اند و زمان ساخت آنها دوره اي است كه در معماري كاروانسراها پيشرفت قابل ملاحظه اي بوجود آمده است . از نظر تعداد كاروانسراهاي چند ضلعي نيز همانند كاروانسراهاي مدور اندك و فقط نمونه هاي كمي از آنها در سراسر ايران باقيمانده است . زيباترين نمونه كاروانسراهاي اين گروه سه كاروانسراي آبادخان خوره –چهار آباد و ده بيد بين جاده اصفهان و شيراز است كه به فرم 8 ضلعي در دوره صفوي ساخته شده نشان دهنده شيوه معماري اصفهاني است . بعلت شباهت فوق العاده كاروانسراهاي ياد شده ميتوان گفت كه معمار هر سه بنا شخص واحدي مي باشد ،به احتمال زياد ايجاد اين نوع كاروانسرا ها بيشتر جنبه نظامي و دفاعي داشته تا مذهبي و اقتصادي ، به اين دليل كه دفاع از يك بناي 8 ضلعي يا چند ضلعي بمراتب آسانتر از يك بناي مربع يا مستطيل شكل مي باشد . كاروانسرا هاي چند ضلعي از داخل و خارج قرنيه ولي كاروانسراهاي مدور از خارج دايره اي شكل ولي در داخل چند ضلعي است . 3-كاروانسراي دو ايواني همانند مدارس و مساجد و ساير بناهاي مذهبي ايران تعدادي از كاروانسراهاي ايران شكل دو ايواني به فرم مربع يا مستطيل ساخته شده اند. عموما ايوانهاي اين كاروانسراها يكي در مدخل ورودي ديگر رو بروي آن قرار دارد . از نمونه هاي باقيمانده از اين كاروانسراها مي توان از كاروانسراي چاه خوشاب و كاروانسراي دو كوهك نام برد . 4-كاروانسراها با تالار ستوندار تعدادي از كاروانسراهاي ايران با تالار ستوندار بنا گرديده اند و از تالارها عموما بعنوان اصطبل استفاده شده است . نمونه اين نوع كاروانسراها عبارت است از كاروانسراهاي عسگرآباد بين جاده تهران – قم و كاروانسراي خاتون آباد در 25 كيلومتري تهران در جاده گرمسار . 5-كاروانسراهاي چهار ايواني احداث بناي چهار ايواني با حياط باز مركزي سابقه طولاني در معماري ايران داشته و نمونه اين نقشه را مي توان در كاخ اشكاني آشور ملاحظه كرد. در ادوار اسلامي از پلان 4 ايواني براي بنياد بناهاي مذهبي و غير مذهبي مانند مدارس –مقابر – مساجد و كاروانسراها استفاده گرديد و تقريبا اين پلان نقشه ثابتي براي احداث اينگونه بناها شد . بخصوص از دوره سلجوقي به بعد كاروانسراهاي زيادي با پلان 4 ايواني احداث گرديد كه آثار آن در تمامي ايران پراكنده است . گرچه گروه كاروانسراهاي 4 ايواني كه به شكل مربع يا مستطيل بنا گرديده از نظر پلان با هم شباهت دارند . ولي در جزئيات مانند شكل داخل و خارج ، دروازه ورودي ، بر جهاوترتيب قرار گرفتن اصطبل ها هر يك داراي ويژگي هايي متفاوت هستند. 6-كاروانسراها با پلان متفرقه اين گروه ، كاروانسراهائي هستند كه نقشه و معماري آن با آنچه كه در گروههاي 1-5 اجمالا بررسي شد شباهتي ندارند . دلايل مختلف چون ، سليقه ذوق معمار ، نفوذ معماري خارجي ، شرائط وموقعيت جغرافيائي ، در احداث اينگوانه كاروانسراها نقش داشته است . همانطور كه گفته شد تنوع در معماري كاروانسراهاي ايران اعجاز انگيز و بي‎سابقه بوده و نمي توان در اين مختصر از تمامي ويژگي هاي آن بحث كرد . و نيز خصوصيات گوناگوني در بسياري از كاروانسراها بچشم مي خورد كه در خور بررسي و تحقيق جامع است. براي مثال مي توان از كاروانسراهاي درون شهري يا كاروانسراهائي كه داراي دو در ورودي هستند و يا كاروانسراي حاشيه كوير و همچنين توقفگاه هاي بين راه كه هر يك از شيوه معماري خاصي برخوردار هستند نامبرد . مثلا در مسير جاده ها تعداد زيادي توقفگاه وجود دارد كه براي توقف مسافرين ساخته شده است .توقفگاه هاي مزبور داراي عملكرد هاي مختلفي هستند كه براي نمونه مي توان پاسگاه هاي حفاظت راه ها محل توقف مامورين پست . چاپارها ، پناهگاه مسافرين به هنگام بلاياي طبيعي مانند سيل، بهمن ، برف، كولاك شديد و طوفان را ذكر كرد . بسياري از اين توقف گاهها حتي ظرفيت پذيرش يك كاروان كوچك را هم ندارند و فقط براي بيتوته يكي دو مسافر يا اتراق چند ساعته يك گروه بسيار معدود مي توانند قابل استفاده باشند. معماري اينگونه توقف گاهها يكسان نيست و بر حسب ضرورت و موردي كه پيش مي آيد به آن تغيير شكل داده مي شده است . در نواحي كويري اينگونه توقفگاهها فقط شامل اصطبل براي حيوانات و آبشخوري براي آنها مي باشد و ظاهرا مسافرين در اين مناطق احتياج به سر پناه نداشته اند
به نقل از ساختمان ايران شماره 6_ آذر ماه
منابع:
دكتر وحيد قباديان ، بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران 1385 ( محمدکریم پیرنیا ـ کرامت ا... افسر «راه و رباط» انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران ، تهران 1350) ( Tavernier ,J.B, Safar – 73 P . ، 1336 ، Nameh , Persian text Tehran ) ( محمد یوسفی کیانی ، کاروانسراهای صفوی در راه خراسان ، فرهنگ معماری 1345 ، شماره 2 و 3 ) ( محمد یوسف کیانی ، نظری اجمالی به شهرسازی و شهرنشینی در ایران ، تهران ، 1365 ) “ Grand Larousse Enccyclopedique ، 1970 vol 11 , Paris , Librairie Larousse (لغت نامه دهخدا ، جلد 30)

تجاري_ اداري

مهندس محمد رضا محسنين
اين پروژه يكي ديگر از شاهكارهاي معمار انديشمند مهندس محمد رضا محسنين در بافت جديد شهر مشهد، بلوار سجاد_ خيابان گلريز مي باشد كه 2000 متر زير بنا دارد و 13 طبقه مي باشد. در اين پروژه
دو طبقه زير زمين ( پاركينگ )_ دو طبقه تجاري _ شش طبقه اداري و سه طبقه به سالن اجتماعات و سالن همايش و رستوران با فضاي بسته و رو باز اختصاص يافته است.
اطلاعات بيشتر از اين پروژه و مدارك آن در مجله ي ساختمان ايران _ شماره 7_ دي ماه 86 آمده است

ویژگی های معمارانه آرامگاه خیام _ هوشنگ سیحون

این بنای جادویی کار معمار زبر دستی به نام استاد هوشنگ سیحون است. در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند. " محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد : "طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و(( ماکت های)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است." در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد .در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایا ن رسید. مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است. ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک وتو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود. سطح داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است. حال می پردازیم به شرح بنای یادبود خیام.در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود:( من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد ) بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود. در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که در فصل بهار شکوفه های زرد آلو روی مزار میریزد. از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند. خیام در واقع سه شخصیت دارد :ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد . دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است. از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد . و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر کند .به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی با نظر اینجانب که به صورتیکه می خواستم, این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است. دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند واین اشاره به نام خیام است .چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد. از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین ساخته شده است که از شرح جزییات صرف نظر میشود.

بازار ایرانی

ابنیه تجاری با ظهور اسلام در ایران و سپری شدن قرون اولیه ، امور بازرگانی دوباره در ایران گسترش یافت بازارها به عنوان یکی از ارکان اساسی شهرها در مراکز و مسیرهای اصلی شهرها در تمام نقاط مملکت بسط یافتند. این بازارها پایه و الگویی برای بازارهای بعدی شدند. در بسیاری از بازارهای کنونی هنوز ستونها و جرز های دیوار مربوط به قرون اولیه اسلام به چشم می خورد. مسیر بازارمعمولاً از دروازه اصلی شهر شروع شده و به مرکز شهر ختم میشود و گاهی هم ادامه بازار به دروازه دیگر شهر می رسد. بازارها اکثراً در مجاور ارگ حکومتی ، مسجد جامع و میدان اصلی شهر قرار دارند. این موضوع در مورد تقریباً تمامی بازارهای ایران صادق است. در شهرهایی که اماکن مذهبی، بقاع متبرکه و مقبره ائمه وجود دارد، بازارها معمولاً در اطراف و تا مقابل در ورودی آنها ساخته می شده. نمونه ان در ایران در شهرهای ری، مشهد و قم و همچنین در شهرهای مذهبی عراق و عربستان دیده می شود. لذا محوطه بازار در موقعیت بسیار مهم و ممتازی قرار گرفته است و نبض اقتصادی شهر را در اختیار دارد و همچنین در ارتباط تنگاتنگ با امور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی شهر می باشد. این مطلب کماکان تا اوایل صده اخیر صادق بوده است. بازار دارای ساختمانهای جنبی بسیاری مانند سراها، تیمچه ها، مساجد،مدارس، آب انبارها، حمام ها و غیره است. گاهی دارلحکومه در خود بازار بوده مانند سرای گنجعلی خان در کرمان. در بعضی موارد ادارات و تأسیسات دیوانی نیز در بازار یا در نزدیکی آن قرار داشته مانند بازار تهران، اصفهان و شیراز و همچنین ساختمانهای دولتی و آموزشی مانند ضرابخانه(محل ضرب سکه)،غورخانه( محل ساختن اسلحه)و حتی کتابخانه و موزه در مجموعه بازار و یا در مجاور آن واقع بوده است( نمونه های این موارد را می توان در بازار تهران مشاهده کرد) در راسته های بازار که حجره ها(مغازه ها) در دو طرف آن قرار دارند معمولاً خرده فروشان هستند که کالا را در معرض دید مشتری قرار می دهند و در مقیاس خرد فروش دارند. در سراها(خان)، تیم ها و تیمچه ها محل استقرار بنکداران و تجار عمده می باشد. بنکدار عمده فروش است و جنس را در مقیاس زیاد از تولید کننده و یا از تجار عمده در سایر شهرها می خردد به خرده فروشان در سطح بازار و شهر می فروشد، لذا لزومی ندارد که حجره وی در معرض دید رهگذران باشد. تجار عمده که تجارت بین شهری و یا حتی بین المللی دارند، فقط با بنکداران طرف می باشند. تجار عمده که تجارت بین شهری و یا حتی بین المللی دارند، فقط با بنکداران طرف می باشند. به مرور زمان و با گسترش بازار، راسته های مختلف آن جنبه تخصصی پیدا کرد و هر راسته ای یا قسمتی از بازار عمدتاً مختص کسب و کار یک صنف به خصوص گردید. تجمع هر یک از اصناف در یک راسته یا چهارسو مزیتهای بسیاری دارد. اول آنکه اعضائ اصناف یک حرفه از قیمتها، نوع جنس و کیفیت آن به راحتی و با سرعت با خبر می شوند. همچنین خریداران کالا نیز می توانند با مراجعه به یک قسمت بازار، امکان تهیه نیازمندیهای خود مطابق با سلیقه و با قیمت متناسب با بودجه خود بخرند. مسئله سوم اینکه هر صنفی فضاهای جنبی و احتیاجات خاص خود را نیاز دارد که در مجاور مغازه های آن صنف باشد. به طور مثال آهن فروسها و فرش فروشان احتیاج به انبارهای بزرگ دارند. مسگرها و نجارها تولید صدای ریاد می کنند که برای سایر اصناف ایجاد مزاحمت می کند و یا زرگرها و صرافها احتیاج به امنیت نسبت به سایرین دارند. سراها، تیم ها و تیمچه ها نیز تخصصی بوده اند و هر کدام مرکز معامله یک نوع کالا بوده و تجار همان کالا درآن سرا، تیم و یا تیمچه حجره داشتند. دربازار به علت رفت و آمد زیاد و فعالیتهای متنوع ان، باعث اصطکاکهایی نیز می شده چناچه «ارنست هولستر» که در اواخر سال 1863 میلادی به اصفهان آمد و مدت قریب به بیست سال با خانواده خود در آنجا زندگی کرد می نویسد: « در شهر در اغلب میدانها و راههای پر عبور و مرور در مدخل مساجد و بازارها حوضچه های عمومی آب آشامیدنی که در تابستان با یخ خنک می شود وجود دارد. از این آب فقط مسلمانها می توانند استفاده کنند. وای بر کسی که مذهب دیگری داشته باشد و بر این آب دست بزند» انجام مراسم مذهبی نیز جزیی از فعالیتهای بازار بوده است. در ایام عزاداری حسینی هر صنفی برای خود دسته داشته و سعی می کرده که در مقابل دیگران مراسم بهتری را انجام دهد. همچنین آزین بندی راسته های بازار در عید نوروز و یا استقبال از حکام و علما نیز رسمی معمول در بازار بوده است. به جرأت می توان گفت که هیچ بنا یا مجموعه بنایی چه در ایران و به احتمال قریب به یقین در سایر ممالک، در طول دوره شهرنشینی نتوانسته است این گوناگونی و فراهم آوردن فعالیتهای مختلف شهری را در یک مکان جمع کند. در واقع بازار نبض شهر است، مکانی که در ارتباط مستقیم با تمامی ارگانهای فرهنگی، سیاسی و خدماتی شهر می باشد و تبلور کلیه فعالیتهای شهری در آن نمایش پیدا می کند. کدام بنای دیگر می تواند این همه خصوصیات را دارا باشد؟؟
منبع: بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران _ دکتر وحید قبادیان

موزه و باغ نادرشاه افشار _ مشهد

تجربه فضا ديگر تجربه فضاي مطلوب معماري به راحتي ممكن نيست. زندگي هر روزه ما در هياهوي خيابانهاي شلوغ شهر و ساختمانهاي يكسان مي گذرد. من هم باورم نمي شد كه پس از يك صبح گرم و عكاسي در خيابانها و كوچه هاي شلوغ مركز شهر ، بهشتي در چند قدمي ،‌ انتظارم را مي كشد:‌ - مشهد ،‌ 26 مرداد ماه 1381 ، چهارراه شهدا ، ساعت 12 ظهر. عجيب بود كه چطور سالها به خاطره خودم از اين مجموعه زيبا اكتفا كرده و براي تجديد آن قدمي بر نداشته بودم. اين ، شايد از همان عادت ما به رنگارنگي كاذب زندگي معمولي و عجله براي كارهايي كه هرگز تمامي ندارد ، سرچشمه مي گرفت. قدم اول در ميان شلوغي و ازدحام و بوق و دود و داد ، در ظهر گرم چهارراه شهدا ، تبرزينهاي حصار مانند باغ كه انگار از صدها سرباز آماده به رزم زير كفپوش پياده رو خبر مي دادند ، من را به درب ورودي مجموعه راهنمايي كردند و ناگهان در افق ديد من منظره اي نمايان شد كه شوكي مانند حجمي از آب سرد در آن هواي دم كرده داشت. بهتر است خودتان شاهدش باشيد : مگر مي شد اينهمه عظمت را ، ‌اينگونه ، در يك جا به لشگر كشيد ؟ هوشنگ سيحون. متولد تهران 1299. ديپلم متوسطه ، تهران 1319. دريافت درجه مهندسي معماري از دانشكده هنرهاي زيبا 1323. دريافت ديپلم معماري دانشكده بوزار پاريس 1328. دانشيار و استاد دانشگاه تهران و رياست دانشكده هنرهاي زيبا تا سال 1347. فعاليتهاي متعدد معماري ،‌ هنري ، علمي و سمينارها ، سخنراني ها و نمايشگاهها در نقاط مختلف جهان. آثار زيباي معماري او نام آشنايند و فعاليتهاي هنريش نظير نقاشي ، سراميك ، گليم و بويژه كروكيهاي معماري ايران را در دانشگاهها و كلكسيونهاي برجسته دنيا مي توان يافت. سيحون ، با كارنامه اي درخشان ، همواره از نام آوران معماري معاصر ايران خواهد بود. و آرامگاه تنها واژه اي كه در اولين برخورد مي شد بيان كرد « عظمت » بود. عظمت تاريخي كه بر تمدن ايران زمين گذشته بود و به حق ، تجليلي شايسته از آن شده بود. آرامگاه باشكوهي كه در ميان باغي زيبا ، داستانهاي جنگاوري پادشاهي بزرگ را براي آيندگان ،‌ به تصوير مي كشيد. احجام سنگين و با شكوه ، ‌تيره روشنيهاي عميق و سنگين ، مقياسهاي تأثير گذار ، جنسيتهاي خيره كننده و مجسمه … از ابتداي ورود ، نادر و سربازانش ، در بلندا ، برمجموعه و بر ديد و حواس ما سلطنت مي كنند. نادر سوار بر اسب و سه سرباز عصر نادري در ركاب. مجسمه اي از برنز در اتفاع شاخص 5/12 متري. باطرحي از استاد ابوالحسن صديقي. حضور جدي او بر همه جا سايه افكنده بود. صداي حركت و كشاكش جنگ از آن برميخاست. صداي سم اسبان ، صداي شمشيرها و فرياد بدنهاي به خون آغشته ، صداي رزم و جنگ آوري. اگر كمي از اين مجسمه و برج با عظمت سنگي آن كه با بلوكهاي سنگي نامنظم بر ساختاري بتوني استوار شده ، فارغ شويم ، به بناي اصلي مي رسيم ؛ حجم سنگيني كه برستونهاي چند وجهي ستبري قرارگرفته است. پياده نظاهي كه به رهبري فرمانده خود ، با آرامش به جلو در حركتند. حركت را در نظم وسوسه انگيز سايه روشنشان مي توان ديد. با ورود به جمع اين سربازان ، ناگهان تاريكي بر فضا غلبه مي كند و به آرامش ابدي آرامگاه مي رسيم… و سكوت و . . . فضايي نيمه تاريك با پوششي از سنگهاي تراورتن قرمز و بلوكهاي سنگی غيرهم شكل ، ‌كه پراكنده و نامنظم از ميان ديوار بيرون زده اند. سقف بتوني چهار وجهي با نورگيرهاي مثلثي شكل و طرحدار در اطراف آن ، كه نور كم و رنگداري را به داخل مي فشاندند. و نادر ، در گوشه اي از اين فضاي وهم و خيال در زير سنگ قبري زيبا آرميده است. حجمهاي بتوني سربرآورده از ديوار قرمز رنگ تالار ، گويي داستانسراياني از تاريخ اند كه در گوش ما زمزمه مي كنند. در آن كنج خلوت و كم نور ، در پشت سنگ قبر ، وقتي به نور پر فروغ بيرون نگاه مي كردي ، نادر فقط يكي از داستانهاي اين قصه گويان پرشور وساكت بود كه حماسه تمدني هزاران ساله مي خواندند. موزه متصل به بناي مركزي آرامگاه ، دو تالار كوچك ، كه از بيرون ، بلوكهاي نامنظم سنگي ، نظير آنچه كه در برج بكار رفته بود پوشيده اند ، در درون ، ساده و بي پيرايه ، به موزه اي اختصاص يافته اند : شمشيرها ، تيروكمان و خنجرها ، تفنگها و لباسها و . . . گويي قصه گويان تالار اصلي ، سر برآورده از تاريخ به رنگ خون نادر ، تن در اين اتاقها فرسوده اند و براي اثبات گفته هاي خويش ، با رزم آلات حقيقي دست و پنجه نرم مي كنند هريك از اين دو تالار ، از بيرون ، شخصيت مستقل خود را دارند . اولي با شبكه اي نامنظم و بتوني ، كه سايه روشن نما را ، در حاله اي از ابهام باقي مي گذارند ودومي كه با احجامي بيرون زده از سقف ، آب نماهايي را تشكيل داده اند… صداي زلال آب. در راه ورود به تالار دوم ، در مقابل راهرويي كه به بيرون باز شده تا شايد باريكه اي از نور بر ورودي بيفشاند ، نيم تنه اي از پادشاه ، خوشامد گوست. نيم تنه اي مرمرين ، هنر دست استاد صديقي. با گذر از اين فراز و نشيبها ، وقتي دوباره به تالار باز مي گردي ، تاريكي درون را بر روشني بيرون ترجيح مي دهي. لختي ، يا حتي بيشتر ، در كناره ها و برسكوها مي نشيني و اينجاست كه در تلاطم نسيم خنك بيرون ، زير پاي سربازان بي جان ايران زمين خود را در مقابل عظمت تاريخي هزاران ساله، كودكي مي يابي. در ترديد رفتن و ماندن ، چند پله پايين تر ، دري كوچك پيداست. برج اينجا فضا بي واسطه زيباست . بي دغدغه ، بي آلايش سنگين ، خيال انگيز ، پر وسوسه. نه . . . نه . . . هر سخني گزافه است. بي فايده است . . . اينجا « فضا » است. چيزي نمي گويم. بگذار هر روز اگر خود به اينجا قدم گذاشتيد ، تجربه اش كنيد! ولي جلوي آن تريبون خاموش ، با آن روشنايي باريك نزديك سقف و زير وزن عجيب فضا شما هم مثل من به صدا خواهيد آمد : همانگونه كه در ديگر آثار سيحون ديده بودم ،‌ هيچ عنصري از قلم طراحي او گريزي نيافته بود! ساختمان مديريت ، كتابخانه ،‌ نگهباني ، گلخانه و محوطه . باغچه ها ، آبنماها ، حوضها ، نيمكتها وديگر عناصر محوطه به زيبايي طراحي شده بودند. وسواس طراحي او در عين سادگي و پختگي ، مجموعه اي به ميراث فرهنگي ما تقديم كرده كه در خور ستايش است: مجموعه آرامگاه نادري . پراكنده - كار از 22 مهر 1335 آغاز شد. 11 آذر 1335 آغاز عمليات ساختماني و 25 خرداد 1338 تحويل موقت و 17 اسفند1340 تحويل قطعي بود. مجموعه رسماً در 12 فروردين 1342 بازگشايي گرديد. - بناي آرامگاه كه 1200 متر مساحت دارد داراي سه ايوان شرقي ، جنوبي و غربي متصل به يكديگر است و در ميان باغي به مساحت 15469 مترمربع قرار گرفته است. - مجسمه برنزي نادر بر اساس طرح گچي استاد ابوالحسن صديقي و از سال 1337 توسط كارخانه ايتاليايي ريخته گري بروني انجام و در 13 شهريور 1339 نصب گرديد. - در كنار پلكان ورودي اصلي ، لوله توپي قرار دارد كه در سي و پنجمين سال پادشاهي شاه عباس اول ، از پيروزي بر سپاه پرتغالي ها بدست آمده و در سال 1354 در كنار آرامگاه نصب گرديده است. - علاوه بر موزه ، كتابخانه عمومي كوچك اما زيبايي ، در ميان محوطه باغ قرار دارد. - در ميان محوطه ، آرامگاه كلنل محمد تقي خان پسيان از سربازان شجاع ايران ، يكي از زينت بخشهاي مجموعه است. و ديگر هر آنچه هست ، حضور يست مقتدرانه. وقتي چند ساعت بعد ، سوار بر تاكسي و درحال حركت ، ‌همانگونه كه فرياد بي صداي نادر را بر فراز اين معماري خيال انگيز مي شنيدم ، و تبرزين افراشته اش را ، در شلوغي و بيداد چهارراه شهدا ، كه نمي دانستم كارزار جنگ داغستان است يا جنگ مسافركشها با بيداد آفتاب ، ناخواسته از خود مي پرسيدم . . . امروز به كجا مي تازي ؟ مقاله از مهندس محمد خبازي

شیراز

در افسانه ها آمده است كه شيراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پيشداديان) شهر شيراز را تاسيس كرد و نام اين شهر برآمده از نام اوست. به روايتي ديگر، نام اين شهر «شهر راز» بوده كه به اختصار شيراز خوانده شده است. در حالي كه بر اساس تحقيقات «تدسكو» شيراز به معناي مركز انگور خوب است و بالاخره بنا به نوشته كتاب «صور الاقاليم» از جهت وجود دام هاي بسيار در دشت شيراز، آنجا را «شيرساز» ناميده‌اند. علاوه بر اين، در گذشته، شيراز را شيدراز به معناي شيب بلند مي‌خوانده‌اند. چون سطح اين جلگه داراي شيب زياد و طولاني است. حتي هم اكنون به محلهاي پايين شيراز، شي بازار يا شيب بازار مي‌گويند. اين شهر از لحاظ پتانسيل گردشگري و جذب توريست از مهمترين شهرهاي كشور است و چه از لحاظ طبيعت گردي و چه از لحاظ فرهنگي، آثار باستاني و اماكن زيارتي كم نظير است. كه از مهمترين آنها آنوبانيتي مي‌تواند موارد زير را نام برد. باغ دلگشا، باغ ارم، نارنجستان قوام، باغ عفيف‌آباد، باغ زيباي جهان نما، حافظيه، آرامگاه سعدي (سعديه)، ارگ كريم خان، آستانه مباركه حضرت شاهچراغ، دروازه قرآن، بازار وكيل، آرامگاه سيبويه، آستانه سيدعلاءالدين حسين، حمام وكيل، آرامگاه خواجوي كرماني، بقعه هفت تنان، بقعه چهل تنان، موزه پارس و … شيراز، اين شهر باستاني، در طي گذشت ايام به القاب گوناگوني شهرت داشته كه از آن جمله دارالملك دارالعلم، ملك سليمان را مي‌توان نام برد. اما شايد مشهورترين و قديمي ترين لقب شيراز همان ملك سليمان است و بدين خاطر بر بسياري از بناهاي قديمي شهر همچون عمارات باغ نظر، سر در بازار مشير، نارنجستان قوام و … تصويرهايي از حضرت سليمان نقش شده است كه معمولا وي را بر تختي نشسته و در وسط مجلس نشان مي‌دهد. عده‌اي از وزرا و تعدادي از ديوها گوش به فرمان او در اطرافش ايستاده‌اند و تعدادي از حيوانات وحشي و اهلي نيز در بين گلها و درختان و بدور حضرت سليمان ترسيم شده‌اند. شيراز، شهر حافظ و سعدي شهر گل و بلبل و مصداق و معرف يك شهر ايراني است. فرهنگ و ادب ايران آنقدر با اين شهر در پيوند است كه واقعا نمي‌توان ايران و زبان فارسي را بدون شيراز و حافظ و سعديش تصور كرد. لسان الغيب حافظ شيرازي كه غزل عرفاني ايران را به اوج خود رسانيد و آموزگار زبان فارسي ، سعدي كه به گفته همه بزرگان زبان فارسي مديون آن استاد بلا منازع است و هر يك به تنهايي براي افتخار كشوري كافي هستند. و در اين خاك پاك خفته‌اند. علاوه بر سعدي و حافظ و خواجو بسياري از بزرگان تاريخ ايران از اين خطه بر‌آمده‌اند و اين شهر را به حق مي‌توان پايتخت فرهنگ و زبان فارسي ناميد.
خوشا تفرج شيراز، خاصه در نوروز

پنجره های ارسی در معماری ایران

ارس در فارسي به چم(معناي) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به اين گونه درها گيوتين مي گويند. استاد پيرنيا واژه ارسي را پارسي مي داند برابر گشاده و باز. ولي در فرهنگ ها ارسي را يك واژه روسي دانسته اند "ار" پيشوندي است برابر بالا رفتن كه در برخي واژه هاي ديگر مانند ارچين ديده مي شود و "سي" برابر پرتو و چشمه كه در گويش هاي نيمروزي(جنوبي) ايران روايي است.ارسي گونه اي پنجره چوبي و شبكه دار كشويي است كه با بالا و پايين رفتن باز و بسته مي شود.بلنداي آن از كف تا آسمانه است. اين در _پنجره گاه به ميانسرا باز مي شود و گاه ميان دو تالار جاي مي گيرد تا به هنگام نياز باز شود و يك تالار بزرگ بدست آيد.كاربرد ارسي در مهرازي ايران به گونه يك بازشوي بنيادي پيشينه اي بسيار كهن دارد.نمونه هاي زيباي ان در همه جاي ايران ديده مي شود.لت ارسي ها معمولا فرد است .ارسي يك لتي در بالا خانه هاي گوشوار يا راهروهاي طبقه اول ساختمان كه معمولا در نقاط سردسير به ورت در است ديده مي شوند.هر ارسي از بخش هاي زير ساخته شده است:باهو يا وادار:بخش ايستاده چهار چوب آن .كلاه:تير ترازي (افقي) ميان بخش پاياوجنبان آن.تنك:شبكه درون درك هاي آن.چفته ريزه:چفتي كه درك ها را پايا نگه مي دارد.درك يا لنگه:كه مانند كشو بالا و پايين مي رود بخش زيرين به بلنداي 30 تا 50 سانتي متر از كف كه مانند جان پناه است و پاياست.بخش بالاي آن كه نيم پرهون(نيم دايره)يا سه پهلو است و پاياست. كاركرد سطح مشبك پنجره هاي ارسي تامين نور فضاي درونی در معرض ديد قرار دادن فضاي بيروني كاهش شدت تابش نور آفتاب و گرما ايجاد زيبايي در نماي ساختمان حفظ حريم و محرويت فضاي بيرون دور كردن حشرات مزاحم(شيشه هاي رنگي پنجره هاي ارسي با ايجاد نورهاي رنگارنگ باعث دور شدن و خارج شدن حشرات مزاحم از فضاي بيروني اتاغ هاي داراي پنجره هاي ارسي مي شوند.) اثرات و دلايل استفاده از پنجره هاي ارسي الف-نور :اين نوع پنجره ها باعث مي شوند نور خورشيد به اندازه كافي وارد فضاي اتاغ شود نه كمتر نه بيشتر ب-روانشناسي رنگ ها:از نظر روان شناسي رنگ خاي مختلف اين شيشه ها و ايجاد نور هاي هم رنگشان بر روي انسان تاثيرات مختلفي مي گزارد كه هر رنگ كنار رنگ ديگر شدت اين تاثير را خنثي مي كند و مقدار مناسب آن را تنظيم و تعديل مي كند.بيشتر رنگ هاي استفاده شده در شيشه هاي ارسي رنگهاي لاجوردي قرمز سبز و زرد هستند و هر كدام به تنهايي يك تاثير روانشناختي مجزاي دارند. ج-زيبايي: سطح پنجره هاي ارسي را با استفاده از انواع نقش هاي گوناگون گره سازي و با شيشه هاي رنگين و ساده مي آراستند و تركيب هاي بديعي پديد مي آورند و بدين صورت هماهنگي بين اين شبكه هاي هندسي و نورهاي رنگي باعث ايجاد زيبايي دلپذيري مي شود. د-نقش هندسي در ارسي: ناپسند دانستن تقليد از نقش ها و صورت هاي انساني و حيواني در نقاشي و ساير هنر هاي تصويري و تجسمي به تدريج موجب شد كه تقليد از طبيعت در فرهنگ بسياري از هنر هاي اسلامي چندان مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه والايي نيابد.به همين جهت هنرمندان به تركيب هاي هندسي و انتزاعي توجه بسيار كردند. و-محرميت: پنجره هاي ارسي همچنين باعث محدود كردن ديد از بيرون به درون خانه و ايجاد محرميت مي شود
ه-خواص صوتي:اگر قطعات يك گره نسبت به هم زواياي مختلف يا متعدد پيدا كند جابجايي صوتي ايجاد مي كند در اين جابجايي تابع قوانين علم آكوستيك است. فرم هاي شش وجهي نيز داراي خواص صوتي هستند از كاربرد صوتي شش وجهي در طبيعت مي توان كندوي زنبور عسل را مثال آورد كه دقيقا عمل انتقال صوت يا رزونانس را انجام می دهد.

هارونیه

هارونیه بنایی است پر رمزوراز که متأسفانه تنها در متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه های سیاهان در دوره قاجاریه به آن اشاره شده و اظهار نظر محققان، معماران و باستان شناسان بسیاری نیز در سده معاصر درباره آن با شک و تردید بیان شده است. به اعتقاد برخی، هارونیه طرح یک آتشکده را در ذهن تداعی می کند، اما براساس باور عامه مردم، این بنا زندان هارون الرشید است که حضرت امام موسی کاظم(ع) مدتی را در آن به اجبار حکومت عباسی زندانی شد و همچنین محل قتل عده ای از سیدان و علویان دوره عباسی بود که البته نه تنها بنا از لحاظ شکل و نقشه هیچ گونه شباهتی به زندان ندارد، بلکه بر اساس مستندات تاریخی نمی توان هیچ گونه ارتباطی میان این اثر و هارون الرشید خلیفه عباسی یافت ؛ چرا که هارون در سال 193 هجری قمری وفات یافت، در حالی که اصل بنا را با توجه به شکل معماری، از دوره ایلخانی(قرن هشتم هجری) می دانند که بخشهایی در دوره تیموری به آن الحاق شده است. از طرف دیگر به دلیل تشابه سبک معماری بنا به معماری رازی، این بنا را به قرن ششم هجری نیز نسبت می دهند. در حفاری هایی هم که به سال 1354 در این بنا انجام شد، ضمن پیدا شدن سفالهای مربوط به دوران سلجوقی، تیموری و صفوی، جرز بسیار قطوری از سنگ و ملات ساروج ـ که کاملاً یاد آور پی بنای آتشکده های ساسانی است، مشاهده شد و در نتایج آثار به دست آمده حاکی است پیاین بنا سابقه ای خیلی پیش از قرن ششم داشته است. اعتقاد مستشرقان و باستان شناسان خارجی نیز بر این موضوع صحه می گذارد، به طوری که«هرتسفلد» مستشرق آلمانی ـ این بنا را به عهد سلجوقیان نسبت داده آن را بنایی ناتمام ازآن دوران معرفی کرده است و «دونالد ویلبر» فرانسوی و «آرتور پوپ» آمریکایی بر این عقیده اند که بنا متعلق به دوره ایلخانی است. براساس آخرین تحقیقات انجام شده، هارونیه متعلق به آخرین دوره معماری پس از حملات سپاهیان مغول آرامش نسبی طابران بوده است که در سده هشتم هجری و در دوره حکومت کوتاه مدت شیعی مذهب سربداران در خراسان به عنوان یک مقبره و یا خانقاه به همراه ابنیه الحاقی دیگر بنیان شده که به دلیل حمله سپاهیان «آل کرت» و سقوط زود هنگام سربداران، تکمیل این مجموعه معماری هرگز به پایان نرسیده است.

الماس شرق _ مشهد

در حال حاضر در دفتر ساختمانی مروزیست بعنوان عضو هیئت مدیره مشغول به فعالیتهای پیمانکاری و اجراء و در دفتر شخصی به عنوان مهندسین مشاور، مجری و طراحی مشغول به فعالیت می باشند
متولد ۱۳۳۱ در مشهد
تحصیلات: مهندسی معماری دانشگاه شهید بهشتی تهران
فعالیت های ساختمانی :
از سال اول شروع تحصیلات در دانشگاه سال ۱۳۵۰ در شرکت مهندسی مشاور مدام در تهران تا سال ۱۳۵۷
بعد از انقلاب همراه با طراحی و مشاوره شروع کارهای اجرایی و ساختمانی و بعنوان عضو شرکت ساختمانی آشیان ساز تهران با مسئولیتهای رئیس کارگاه و مدیر پروژه های متعدد
از سال ۱۳۶۶ با تاسیس شرکت ساختمانی مروزیست در مشهد بعنوان مدیر عامل فعالیتهای ساختمان سازی همراه با مشاوره و اجرا
در حال حاضر در دفتر ساختمانی مروزیست بعنوان عضو هیئت مدیره مشغول به فعالیتهای پیمانکاری و اجراء و در دفتر شخصی به عنوان مهندسین مشاور، مجری و طراحی مشغول به فعالیت می باشند
در طی ۲۵ سال گذشته برنده اول مسابقات طراحی در چندین دوره
کارهای ساختمانی انجام شده:
بعنوان مهندس مشاوره، طراح، پیمانکار، مجری، طراحی و اجرا:
دانشگاه مهندسی و کشاورزی شیراز
بیمارستان در شهرهای کرمامنشاه، جاسک، هرات افغانستان
مدارس کودکان استثنایی در شهرهای متعدد و هرات افغانستان
مجتمعهای مسکونی متعدد در مشهد و شهرهای مختلف
ساختمانهای اداری و تجارتی و هتل و هتل آپارتمان در شهرهای مختلف
ساخت سازه های بتونی مختلف از قبیل سیلو گندم در گناباد و دشت مغان، سد اسفراین، تسویه خانه آب مشهد و همدان و منابع آب متعدد در شهرهای مختلف
در حال حاضر علاوه بر کار های اجرایی متعدد و مشاوره جهت مجتمع الماس شرق، افلاک نمای نیشابور، ساختمان اداره مرکزی آب و فاضلاب مشهد ، مجتمع تجارتی و پارکینگ طبقاتی خیابان دانشگاه (در ۱۹ طبقه)، ساختمان شرکتهای ساختمانی آباد گران کوهسنگی (۱۰ طبقه) و طراحی و مشاوره ساختمانهای شهرداری های نواحی مختلف مشهد و غیره
ایده طراح پروژه بر اساس فرم بازارهای سنتی شکل گرفته است, همان طور که می دانید این بازارها به شکل طولی در یک راسته خیابان ساخته میشدند
معمار با خلاقیت این بازار طولی را به صورت مارپیچ در داخل ساختمان الماس شرق طراحی کرده است
زیر بنای این سازه حدود ۶۵۰۰۰ مترمربع در ۵ طبقه تجاری به ارتفاع هر طبقه ۵/۴ متربنا شده است
در مجاورت این سازه، پاركینگ ۵ طبقه الماس شرق با زیر بنای حدود ۲۷۰۰۰مترمربع قرار گرفته که در طبقات ۱- و ۰ و ۲+ با سازه الماس شرق بوسیله‌ی تونل و پل متصل شده است
در نمای خارجی این سازه، از سنگ در سر در ورودیها و نمای شیشه در دور تا دور سازه و همچنین از نمای فلز در ستونها و جای جای سازه استفاده شده است. از نمای بایرامیكس هم برای پوشش بتنی بعضی از دیوارها خارجی و ستونها استفاده شده است. نمای گنبدی تركیبی است از نمای فلزی پروفیل‌ها و ورق های آلمینیومی و نمای شیشه در طراحی داخلی بیشتر از سنگ و نمای فلز و نور پردازی استفاده شده است
این سازه در هشت قطاع با زوایای متناوب ۴۰ و۵۰ به صورت بلوك‌های H و … B و A و بلوك I مجزای كه هسته این سازه است اجرا شده ا است. مطابق پلان طبقه همكف شکل زیر، چهار بلوك A,C,E,G ورودیهای فیلتر دار سازه الماس شرق هستند كه با بازشوهای اختصاصی دید به تمامی طبقات را میسر می‌سازند. این سازه دارای سه حلقه است، رینگ كنار كه خارجی‌ترین حلقه می‌باشد كاملاً تخت است و در دو طرف آن واحدهای تجاری قرار دارد
حلقه دوم به صورت یك رمپ یا شیب ۳% است كه امكان دسترسی به تمام طبقات را بدون نیاز به استفاده از پله و آسانسور و … فراهم می‌كند. در دو طرف این حلقه هم واحدهای تجاری قرار دارند
سومین رینگ كه درونی‌ترین رینگ است قسمتی از بلوك I می‌باشد كه امكان دسترسی افراد را به طبقات مختلف از طریق پله‌های فاصله‌دار و همچنین رمپ برای معلولان را فراهم می‌كند
رتباط رینگ‌های كنار به طبقات بالا و پایین رینگ‌های وسط از طریق ۴ دستگاه كف متحرك (رمپ برقی) و ۸ دستگاه آسانسور و رمپ بتنی و پله امكان پذیر شده است. رینگ‌های وسط هم از طریق راهروها به رینگ درونی مرتبط می‌شوند

به مناسبت بزرگداشت شاعر پارسی زبان : فردوسی

رامگاه فردوسی بنایی است که در سال ۱۳۱۳ همزمان با جشن هزاره فردوسی در توس نزدیک مشهد به یاد ابوالقاسم فردوسی افتتاح شد. مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در فاصله بیست کیلومتری شهر مشهد به طرف قوچان راه دو طرفه می شود و یکی از این راه ها به وسیله بلواری به نام پردیس به طول 7 کیلومتر به باغ آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی می رسد. بنا به شواهد باستان شناسی این منطقه توس تاریخی است که در دوره اساطیری به دست توس پهلوان ایرانی بنا گذاشته شد.سراینده حماسه های بزرگ ایران نیز در همین نقطه به خاک سپرده شد. در سال 1303 همزمان با برپایی جشن هزاره فردوسی قرار شد تا آرامگاه فردوسی به همت انجمن آثار ملی ساخته شود. انجمن با جمع اوري اعانه از مردم کارهاي آماده سازي براي ساخت بنايي در خور حکيم توس را آماده کرد. برای آغاز ساختمان باید محل دقیق مدفن فردوسی مشخص می شد. نخستین منبعی که از مدفن حکیم توس نام برده در چهار مقاله نظامی عروضی بوده که آن را جایی نزدیک، دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگی او ذکر کرده بود. در اردیبهشت سال 1305 ارباب کیخسرو شاهرخ برای تعیین مکان دقیق مدفن فردوسی راهی توس شد. با تحقیقات به عمل آمده مشخص شد باغ حاج میرزا علی قائم مقام نایب التولیه است. با همکاری مقامات استان سراسر باغ کاووش شد و در باغ تختگاهی یافتند که طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و مدفن حکیم توس بود. نقشه بنا را به اصرار انجمن شبیه آرامگاه کوروش توسط « آندره گدار» و پروفسور هرتسفلد طراحی شد و مهندس کریم طاهر زاده بر ان نظارت کرد. معمار ساختمان نیز حسین لرزاده بود . مساحت ساختمان 945 متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند. بنای آرامگاه در مهر 1313 به مناسبت جشن هزاره فردوسی افتتاح شد. این بنا در سال 1348 با طراحی که هوشنگ سیحون براساس آرامگاه کوروش انجام داده بود گسترش یافت و باغ اطراف آن به همراه موزه کنارش ساخته شد.

کندوان

اینجا "کندوان" است؛ كندوان يكي از سه روستاي صخره‌اي جهان است كه اين موجب
جذابيت بي‌نظير آن شده است. معماري روستاي كندوان و جاري بودن زندگي مردم در قالب بافت قديمي‌ آن يك استثنا در دنيا به حساب مي‌آيد. كندوان روستايي است بنا شده در صخره و تنها سازه اين دهكده را سنگ‌ها تشكيل مي‌دهند.
روستایی با 117 خانوا ر که در 20 کیلومتری جنوب اسکو و 42 کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شده است. در كندوان هر چه هست سنگ است و صخره ،خشن ترين ماده طبيعت كه فرهاد را مشهور سرزمينش گردانيد. كندوان سرزمين معماران و هنرمندان گمنام تاريخ است كه در گرد وغبار زمان فراموش گشته اند. هنرمندانی که در دل این مخروطهای سنگی، حفره هایی به عنوان خانه، برای زندگی ایجاد کرده اند . در زبان محلی به این خانه- ها" کران" گفته می شود.ا اگر از فاصله ای دورتر به روستا نگاه کنیم ،منظره ای که می بینیم، شبیه چندین کله قند است که روی سفره سبز رنگی چیده شده باشند. تحقيقات و بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه این منظره بدیع چیزی جز نتیجه خشم آتشفشان سهند نیست. از دهانه هاي قلل آتشفشاني کوه سهند طي هزاران سال مواد مذاب بيرون جهيده است و اين گدازه ها با گذشت زمان روی هم انباشته شده است . توده هاي مواد مذاب و گدازه هاي آتشفشاني بوسيله باد وباران و برف در طي هزاران سال متمادي تغيير شكل يافته و به فرم کرانهای امروزی در آمده است. و جعلَ لکُم منَ الجبال ِ أ کنا ناً. (سوره نحل،آیه83) . كوچه هاي دهكده كندوان نیز در حقيقت همان شيارهاي ناشي از جريان تخريبي آبهاي جاري است. بر روي بعضي ازاین شيارها پله هايي از چوب ساخته اند كه كراني را به كران ديگر متصل مي كند. ارتفاع کرانها بین 30 تا 40 متر است. كرانها عموماً داراي دو طبقه است ولی در بعضي موارد سه و حتي چهار طبقه نيز در آنها ايجاد کرده اند. ارتباط طبقات بالايی كرانها با فضای بیرونی از طريق پلكان بسيار زيبايي از بدنه خود كران تامين گشته است. طبقه هم كف ، اكثراً اصطبل بوده و طبقات دوم ، سوم و چهارم مسكوني است و در بعضي موارد از طبقه چهارم به عنوان انبار نيز استفاده كرده اند.درون کرانها، شباهت چندانی به منازل مسکونی معمولی ندارد؛ اما فضای داخل آنها کاملاً برای زندگی مناسب استاین روستا داراي مسجد، حمام، مدرسه و آسياب مي باشد و كران مسجد تقریباً بزرگ- ترین کران روستاست. در اینجا آرامشی باورنکردنی به انسان دست می دهد. وقتی به این موضوع فکر می کنم که چگونه این انسانها ، طبیعت سخت را به تسخیر خود درآورده اند، به عنوان یک انسان در خود قدرتی مهار نشدنی حس می کنم که تمام هم نوعان من در طول تاریخ برای مهار طبیعت از آن بهره برده اند. در تاریخ این منطقه ، اینگونه نقل شده است که نخستین کسانی که پای به کندوان گذاشته اند،ساکنین روستایی به نام " حیله ور" - که در دو کیلومتری غرب کندوان واقع بوده است- بوده اند که در قرن هفتم هجری برای در امان ماندن از حمله مغولها به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کرده اند و در طول مدت زمانی به تدریج درون کرانها را حفاری کرده و پناه گاهی امن برای خود ساخته اند. گویا این روستا علاوه بر زیبایی خیره کننده اکنونش، زمانی نیز پناه گاه و خانه امید انسانهایی درمانده و بی پناه بوده است. کوه سهند به خاطر برف و باران فراوان سرچشمه رودهاي متعددي است كه يا جلگههاي داخلي را مشروب مي كند و يا به درياچه رضائيه ميريزد. آب و هواي خوش اين منطقه سبب حاصلخيزي خاك اطراف روستاي كندوان شده است. مرغوب- ترين كشتزارهایي که به دست اهالي كندوان آباد شده است، در مقابل روستا ، بر روي دشتي مرتفع و وسیع قرار دارد. دره شمالي جنوبي سرسبز كندوان يكي از خوش آب و هوا ترين و زيباترين نقاط كوهستاني ايران به شمار ميرود كه علاوه بر نهر نسبتاً بزرگ داراي چشمههاي آب معدني متعددی نيز ميباشد. از شگفتیهای دیگر روستای کندوان، آب این چشمه ها ست . تحقیقات پزشکی ثابت کرده که آب کندوان در از بین بردن سنگ کلیه، تأ ثیر بسزایی دارد. این چشمه ها سالانه گردشگران فراوانی را روانه این روستا می کند کندوان علاوه بر اینها ( آب معدني گوارا ,خانه هاي صخره اي و مخروطي منحصر به فرد,دره سرسبز و خرم ,آب وهواي بسيار مطبوع كوهستاني) ،به خاطر لبنیات مرغوب و عسل طبیعیش نیز دارای شهرت است. همچنین محيط آرامش بخش و سكوت شبانگاهي روستا توأم با نسيم دلپذيري كه از سهند زيبا مي وزد انسان را مجذوب این روستا می کند
خدایا! از اینهمه شگفتی که در دل طبیعت و در وجود انسان نهاده ای، در حیرتم و بر عظمت آفرینشت سجده می آورم
" و فی الارض ِ آیات للموقنین،و فی انفسکم، افلا تبصرون "سوره ذاریات آیه 21.