من دلم می خواهد

http://nasleatash.blogfa.com/فریدون مشیری .........
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانهء پر عشق و صفای من گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانهء ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانهء دوست کجاست؟
وبلاگ نسل آتش

ازمیر

نام یکی از استان‌های ترکیه است که مرکز آن هم شهری است به همین نام ازمیر سومین شهر بزرگ ترکیه بعد از استانبول و آنکارا از لحاظ بزرگی و جمعیت است که جمعیت آن در حدود 3 میلیون نفر است این شهر در ساحل دریای اژه قرار دارد. ازمیر را می‌توان شهری نیمه صنعتی و بندری نامید. دانشگاههای معتبری در این شهر وجو دارد که از جمله بارزترین آنها می‌توان به دانشگاه صنعتی ازمیر اشاره نمود. که رشته‌های فنی و مهندسی در آن تدریس می‌شود. ازمیر یکی از جاذبه‌های توریستی ترکیه نیز به حساب می‌آید

جدایی از ریتم طبیعی

شاید بتوان یکی از اصلی‌ترین مصداق‌های عوض شدن چهره و ساختار شهر و معماری امروز نسبت به گذشته را در تغییر رابطه فضای ساخته شده با محیط، اقلیم و طبیعت پیرامون پیدا کرد. اگر تا پیش از دوران معاصر، معماری سعی در هماهنگ کردن خود با شرایط اقلیمی و طبیعی پیرامون خود داشت، از یک دوره خاص به بعد خود را از این قید رها کرد. این آزاد کردن البته هر دو وجه مثبت و منفی را با خود دارد
معماری هماهنگ با اقلیم
شهر قدیم و معماری آن، حاصل یک تجربه طولانی از همزیستی انسان و طبیعت بود. یعنی پاسخ انسان شهرنشین به دشواری‌های پیرامون خود،از راه فرم‌ها و شکل‌های معمارانه بیان می‌شدند بدون آن که این پاسخ‌ها بخواهند بر طبیعت غلبه کنند یا آن را نادیده بگیرند. یعنی در حقیقت معماری، طبیعت را به عنوان بستر اصلی شکل‌گیری خود می‌شناخت و سعی می‌کرد راهی برای زیستن در جوار آن یا همراه با آن پیدا کند
نمونه این اتفاق را در شهرهای کویری، شهرهای شمالی و شهرهای سرد و کوهستانی ایران می‌بینید. معماری خانه‌ها، ارتفاع دیوارها و ضخامتشان، اندازه پنجره‌ها و شکل آنها، عرض کوچه‌ها و بسیاری عناصر دیگر راه حل‌هایی هستند برای زندگی همراه با طبیعتی که می‌توانست خشن و یا برعکس معتدل و مهربان باشد. معماری شهری مثل یزد اصلن نمی‌توانست در شهری مثل اردبیل تکرار شود. آب، باد، آفتاب و خاک در هر اقلیمی برای ساکنان آن معنای خاص خود را داشتند و بنابراین شکل‌ها و فرم‌های ویژه‌ای از معماری را به وجود می‌آوردند. اگر مثلن نقشه شهر اردکان را بررسی کنیم می‌بینیم محله‌ها چه طور بر اساس گذر آب‌های زیرزمینی و قنات‌ها شکل گرفته اند. این یعنی وابستگی و هماهنگی معماری با اقلیم
رهایی از محدودیت‌ها
اما ارمغان یا شاید سودای "عصر جدید" غلبه بر این محدودیت‌های اقلیمی و طبیعی بود. اگر تا پیش از این در مناطق کویری، پنجره‌ها طوری بودند که نور آفتاب بیش از حد داخل خانه را گرم و غیر قابل تحمل نکند، امروز وسایل جدید برای معمار این امکان را فراهم کرده تا کاملن به اقلیم اطراف خودش بی اعتنایی کند و فضا را طوری طراحی کند که انگار طبیعت در هر لحظه و هر جا به اختیار اوست
به این ترتیب از شمال تا جنوب از منطقه گرمسیر تا سردسیر، عادت کهن انطباق با طبیعت و همزیستی با آن فراموش شد و فضای ساخته شده از یکی ازمهمترین زمینه‌ها ی خود جدا شد. لزوم هماهنگ بودن با اقلیم، خواه ناخواه باعث به وجود آمدن فرم‌هایی در معماری یک شهر می‌شد که همگی باهم هماهنگ و متجانس بودند. بنابراین با کنار گذاشتن طبیعت از دستور کار معماری، آن عامل هماهنگ کننده درونی نیز، کنار گذاشته شد
انرژی ارزان و طبیعت فراموش شده
امکانات و تکنولوژی را به مساله‌ای به نام انرژی ارزان یا تقریبن مجانی در ایران اضافه کنید، آن وقت دیگر اصلن مساله‌ای به نام اقلیم و طبیعت از دستور کار سازندگان و مصرف کنندگان فضای ساخته شده حذف شد. بنابراین به نظر می‌رسد معماری در یک محیط انتزاعی خلق شده‌است. چیزی که می‌تواند در هرگوشه‌ای از این سرزمین تکرار شود بدون آن که مهر یا نشان تعلق به مکانی خاص را داشته باشد
در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد، که این همان شرایط آرمانی است که معماران برای سده‌ها به دنبال آن بوده‌اند. یعنی حذف محدودیت‌های طبیعی یا به عبارت دیگر "هر طور دلت می‌خواهد بساز
اما سئوال اصلی آن است که چرا وقتی از اواسط قرن حاضر خورشیدی، لزوم هماهنگی ساختاری و شکلی با اقلیم و طبیعت در شهرهای ایران از میان رفت یا فراموش شد، این آزادی باعث آفرینش فضاها، شکل‌ها و فرم‌های نو و خلاقانه‌ای نشد که به عنوان پاسخی مناسب به شرایط جدید زندگی بتوانند به نمونه‌های مثال زدنی تبدیل شوند؟لزوم هماهنگی با طبیعت، یک ریتم و هماهنگی درونی را در واحدهای معماری و شهری به وجود می‌آورد که با کنار گذاشتنش، آن هماهنگی از میان رفته و البته هنوز چیز دیگری جایگزین آن عادت دیرینه نشده است تا این تغییر سلیقه معنا پیدا کند
اگر ادبیات و شعر فارسی در اوایل این قرن، با کنار گذاشتن ضرورت‌های کهن وزن‌های عروضی به افق‌های جدیدی دست پیدا کرد که بیان کننده نیازهای عاطفی انسان ایرانی بود، سئوال این جاست چرا معماری و فضاهای شهری ما، با کنار گذاشتن آن الزامات قدیمی و امکان استفاده از تکنولوژی جدید، به زبان خاص و در عین حال ویژه ی خود دست نیافتند

هارونیه

هارونیه بنایی است پر رمزوراز که متأسفانه تنها در متون تاریخی، جغرافیایی و سفرنامه های سیاهان در دوره قاجاریه به آن اشاره شده و اظهار نظر محققان، معماران و باستان شناسان بسیاری نیز در سده معاصر درباره آن با شک و تردید بیان شده است. به اعتقاد برخی، هارونیه طرح یک آتشکده را در ذهن تداعی می کند، اما براساس باور عامه مردم، این بنا زندان هارون الرشید است که حضرت امام موسی کاظم(ع) مدتی را در آن به اجبار حکومت عباسی زندانی شد و همچنین محل قتل عده ای از سیدان و علویان دوره عباسی بود که البته نه تنها بنا از لحاظ شکل و نقشه هیچ گونه شباهتی به زندان ندارد، بلکه بر اساس مستندات تاریخی نمی توان هیچ گونه ارتباطی میان این اثر و هارون الرشید خلیفه عباسی یافت ؛ چرا که هارون در سال 193 هجری قمری وفات یافت، در حالی که اصل بنا را با توجه به شکل معماری، از دوره ایلخانی(قرن هشتم هجری) می دانند که بخشهایی در دوره تیموری به آن الحاق شده است. از طرف دیگر به دلیل تشابه سبک معماری بنا به معماری رازی، این بنا را به قرن ششم هجری نیز نسبت می دهند. در حفاری هایی هم که به سال 1354 در این بنا انجام شد، ضمن پیدا شدن سفالهای مربوط به دوران سلجوقی، تیموری و صفوی، جرز بسیار قطوری از سنگ و ملات ساروج ـ که کاملاً یاد آور پی بنای آتشکده های ساسانی است، مشاهده شد و در نتایج آثار به دست آمده حاکی است پیاین بنا سابقه ای خیلی پیش از قرن ششم داشته است. اعتقاد مستشرقان و باستان شناسان خارجی نیز بر این موضوع صحه می گذارد، به طوری که«هرتسفلد» مستشرق آلمانی ـ این بنا را به عهد سلجوقیان نسبت داده آن را بنایی ناتمام ازآن دوران معرفی کرده است و «دونالد ویلبر» فرانسوی و «آرتور پوپ» آمریکایی بر این عقیده اند که بنا متعلق به دوره ایلخانی است. براساس آخرین تحقیقات انجام شده، هارونیه متعلق به آخرین دوره معماری پس از حملات سپاهیان مغول آرامش نسبی طابران بوده است که در سده هشتم هجری و در دوره حکومت کوتاه مدت شیعی مذهب سربداران در خراسان به عنوان یک مقبره و یا خانقاه به همراه ابنیه الحاقی دیگر بنیان شده که به دلیل حمله سپاهیان «آل کرت» و سقوط زود هنگام سربداران، تکمیل این مجموعه معماری هرگز به پایان نرسیده است.

الماس شرق _ مشهد

در حال حاضر در دفتر ساختمانی مروزیست بعنوان عضو هیئت مدیره مشغول به فعالیتهای پیمانکاری و اجراء و در دفتر شخصی به عنوان مهندسین مشاور، مجری و طراحی مشغول به فعالیت می باشند
متولد ۱۳۳۱ در مشهد
تحصیلات: مهندسی معماری دانشگاه شهید بهشتی تهران
فعالیت های ساختمانی :
از سال اول شروع تحصیلات در دانشگاه سال ۱۳۵۰ در شرکت مهندسی مشاور مدام در تهران تا سال ۱۳۵۷
بعد از انقلاب همراه با طراحی و مشاوره شروع کارهای اجرایی و ساختمانی و بعنوان عضو شرکت ساختمانی آشیان ساز تهران با مسئولیتهای رئیس کارگاه و مدیر پروژه های متعدد
از سال ۱۳۶۶ با تاسیس شرکت ساختمانی مروزیست در مشهد بعنوان مدیر عامل فعالیتهای ساختمان سازی همراه با مشاوره و اجرا
در حال حاضر در دفتر ساختمانی مروزیست بعنوان عضو هیئت مدیره مشغول به فعالیتهای پیمانکاری و اجراء و در دفتر شخصی به عنوان مهندسین مشاور، مجری و طراحی مشغول به فعالیت می باشند
در طی ۲۵ سال گذشته برنده اول مسابقات طراحی در چندین دوره
کارهای ساختمانی انجام شده:
بعنوان مهندس مشاوره، طراح، پیمانکار، مجری، طراحی و اجرا:
دانشگاه مهندسی و کشاورزی شیراز
بیمارستان در شهرهای کرمامنشاه، جاسک، هرات افغانستان
مدارس کودکان استثنایی در شهرهای متعدد و هرات افغانستان
مجتمعهای مسکونی متعدد در مشهد و شهرهای مختلف
ساختمانهای اداری و تجارتی و هتل و هتل آپارتمان در شهرهای مختلف
ساخت سازه های بتونی مختلف از قبیل سیلو گندم در گناباد و دشت مغان، سد اسفراین، تسویه خانه آب مشهد و همدان و منابع آب متعدد در شهرهای مختلف
در حال حاضر علاوه بر کار های اجرایی متعدد و مشاوره جهت مجتمع الماس شرق، افلاک نمای نیشابور، ساختمان اداره مرکزی آب و فاضلاب مشهد ، مجتمع تجارتی و پارکینگ طبقاتی خیابان دانشگاه (در ۱۹ طبقه)، ساختمان شرکتهای ساختمانی آباد گران کوهسنگی (۱۰ طبقه) و طراحی و مشاوره ساختمانهای شهرداری های نواحی مختلف مشهد و غیره
ایده طراح پروژه بر اساس فرم بازارهای سنتی شکل گرفته است, همان طور که می دانید این بازارها به شکل طولی در یک راسته خیابان ساخته میشدند
معمار با خلاقیت این بازار طولی را به صورت مارپیچ در داخل ساختمان الماس شرق طراحی کرده است
زیر بنای این سازه حدود ۶۵۰۰۰ مترمربع در ۵ طبقه تجاری به ارتفاع هر طبقه ۵/۴ متربنا شده است
در مجاورت این سازه، پاركینگ ۵ طبقه الماس شرق با زیر بنای حدود ۲۷۰۰۰مترمربع قرار گرفته که در طبقات ۱- و ۰ و ۲+ با سازه الماس شرق بوسیله‌ی تونل و پل متصل شده است
در نمای خارجی این سازه، از سنگ در سر در ورودیها و نمای شیشه در دور تا دور سازه و همچنین از نمای فلز در ستونها و جای جای سازه استفاده شده است. از نمای بایرامیكس هم برای پوشش بتنی بعضی از دیوارها خارجی و ستونها استفاده شده است. نمای گنبدی تركیبی است از نمای فلزی پروفیل‌ها و ورق های آلمینیومی و نمای شیشه در طراحی داخلی بیشتر از سنگ و نمای فلز و نور پردازی استفاده شده است
این سازه در هشت قطاع با زوایای متناوب ۴۰ و۵۰ به صورت بلوك‌های H و … B و A و بلوك I مجزای كه هسته این سازه است اجرا شده ا است. مطابق پلان طبقه همكف شکل زیر، چهار بلوك A,C,E,G ورودیهای فیلتر دار سازه الماس شرق هستند كه با بازشوهای اختصاصی دید به تمامی طبقات را میسر می‌سازند. این سازه دارای سه حلقه است، رینگ كنار كه خارجی‌ترین حلقه می‌باشد كاملاً تخت است و در دو طرف آن واحدهای تجاری قرار دارد
حلقه دوم به صورت یك رمپ یا شیب ۳% است كه امكان دسترسی به تمام طبقات را بدون نیاز به استفاده از پله و آسانسور و … فراهم می‌كند. در دو طرف این حلقه هم واحدهای تجاری قرار دارند
سومین رینگ كه درونی‌ترین رینگ است قسمتی از بلوك I می‌باشد كه امكان دسترسی افراد را به طبقات مختلف از طریق پله‌های فاصله‌دار و همچنین رمپ برای معلولان را فراهم می‌كند
رتباط رینگ‌های كنار به طبقات بالا و پایین رینگ‌های وسط از طریق ۴ دستگاه كف متحرك (رمپ برقی) و ۸ دستگاه آسانسور و رمپ بتنی و پله امكان پذیر شده است. رینگ‌های وسط هم از طریق راهروها به رینگ درونی مرتبط می‌شوند

نادر خلیلی

نادر خلیلی, نامی آشنا است.یعنی آنها که با معماری سر و کاری داشته‌اند او را خوب می شناسند؛ شخصیتی درویش مسلك كه ترجیح می‌دهد به جای وارد شدن در رقابت‌های رایج (بخوانید دنیای بازی‌های كودكانه بازار معماری)، در تلاش منفرد خود برای تجلی بخشیدن به ایده‌هایش به سر ببرد
خلیلی ۲۷ سال است كه با معماری خاك و خشت ایران درگیر بوده، به جرات می‌توان گفت كه در معرفی این نوع از معماری، مهمترین نقش را داشته است.اخیرا بیشتر خبرگزاری‌ها و نشریات مطرح درباره خلیلی و نظرات او حرف می‌زدند؛ او برنده یكی از پرافتخارترین جایزه‌های معماری جهان و پر‌افتخارترین جایزه معماری در جهان اسلام، جایزه معماری آقاخان است
لیلی در بیش از ۲۰ سال حضور مداوم خود در ایالات متحده، در بنیادها و مؤسسات مختلف همواره دغدغه معماری خاك را داشته و در یك كلام عشق خود را به عظمت بازگشت به عناصر دیرآشنای فرهنگ شرقی - ایرانی <آب و باد و خاك و آتش> به اثبات رسانیده است؛ او هم شرق و هم غرب را خوب می‌شناسد
ضور خلیلی در ایران را می‌توان دوران آموختن از آموزه‌های معماری بومی ایران دانست؛ آنچه كه موجبات تعهد همیشگی‌اش به عناصر اربعه (آب، باد، خاك، آتش) به عنوان اصول لایتغیر معماری مخصوص او بوده و به دنیای معماری ارائه شده است. طبع لطیف خلیلی (به شهادت ترجمه و تفسیرهایش از اشعار حضرت مولانا) در تلفیق با نوع نگاه او به معماری، او را مبدع سنتی نو در <معماری خاك> كرده‌است كه هر چند به ظاهر با تجلیات فن‌آورانه عصر حاضر سنخیت ندارد، ولی در معنا، ترجمان روزآمد جستاری است كه او به عنوان راه حلی فرهنگی‌- ساختاری برای عرصه‌هایی خاص از ساخت‌و‌ساز ارائه می دهد
(۹ بهمن ۱۳۸۲ در روزنامه همشهری به چاپ رسید) بعد از فاجعه بم با ناگفگتگویی با خلیلی انجام شد و مطلب با عنوان <ما بم را باز سازی می كنیم>! به چاپ رسید، آنچنان به كار او امید بسته بودم كه گمان داشتیم هرچند بسیاری را در بم از دست دادیم و آثاری درخور از معماری ایران را نیز هم، ولی روند بازسازی آن، حد اقل در قسمتی بار دیگر شور و نشاط ایرانی بودن را در میثاقی نو زنده خواهد كرد
یشنهاد جالب خلیلی در روزنامه ایندیپندنت:<۱۰۰۰ سرباز و ۱۰۰ دانشجوی معماری در اختیار من قرار دهید، ما بم را دوباره خواهیم ساخت...> نه تنها از جانب مسئولین وقت در یك ساله اخیر جدی گرفته نشد، بلكه پی‌گیری‌های صادقانه و نامه‌های او نیز به سازمان‌های ذی‌ربط بی‌جواب ماند
ویی مسئولین ترجیح دادند شانس حضور از یك ایرانی را كه به صرف خدمت به یك ایرانی دیگر بدون هیچ چشمداشتی حاضر به حضور و همكاری بود از او بگیرند و كلاف سردرگمی را كه هم اكنون هر روز شاهد افزایش گره های آن هستیم به وجود آورند. لابد روش خلیلی برای مردم هند و آفریقا و آمریكای جنوبی و هر جای دیگر این جهان خوب باشد و آنچنان كه یكی از معاونین (از ایشان نام نبرم بهتر است!) محترم مركز تحقیقات ساختمان و مسكن در نامه ای به رد روش <ابرخشت> می‌پردازد، <ابتدایی و در شرایط فعلی چندان در خور توجه> نیست! نكته در این است كه هیئت داوران یكی از معتبر ترین جوایز معماری جهان و بالاترین جایزه برای فعالیت های معماری موثر در جهان اسلام با نویسنده آن نامه رسمی (دوست معاونمان را می‌گویم) هم عقیده نبوده اند و نادر خلیلی و سیستم <ابرخشت> او را نه ابتدایی بلكه درخور دریافت جایزه <آقاخان> دانستند
<ابرخشت> به راستی بسیار ساده است! همه چیز تقریباً در محل تأمین می‌شود و نیروی متخصص هم لازم نیست؛ مصالح خاك است و كیسه شن و سیم خاردار. كیسه‌هایی كه طویل‌تر از كیسه‌های معمولی (مثلاً كیسه برنج قبل از بریده شدن) هستند با خاك پر می‌شوند، البته سیم‌های خاردار در بین این نوارهای فتیله‌ای كیسه شن، نقش اتصالات را بر عهده دارند و نیروهای كششی و جانبی را خنثی می‌كنند
مصاحبه های اخیر او با خبر گزاری ها و روزنامه های معتبر دنیا و بیانیه اش در مورد بم در سایت رسمی موسسه كل‌ارث در دسترس علاقه‌مندان است
پی نوشت :روندی كه در كشور ما وجود دارد این است كه تا وقتی كار اشخاص ابتدا در جامعه جهانی شناخته می‌شود و بعد این كار به كشور وارد می‌شود، در غیر اینصورت تقریبا غیر ممكن است كه با وضعیتی كه در كشور در آن قرار داریم غیر ممكن است كه در داخل مورد توجه قرار بگیرد؛ در حقیقت و متأسفانه خارجی ها هستند كه باید به ایرانی ها بگویند كه كاری خوب است تا ما بپذیریم و از آن استفاده كنیم
به امید اینکه خود ارزش های خود را بشناسیم

FREE-SPIRIT ECO TREEHOUSE

I just spotted this crazy hanging treehouse, which looks like a cross between those uber 60’s hanging bubble chairs and an Ewok dwelling! Designed by Tom Chudleigh the Free Spirit Sphere is an eco-friendly living quarter that was created to co-exist unobtrusively with its forest environment. I wish these had been around back in the treehouse days of my youth. Too bad these things cost between 100 - 250K. They also have no bathroom and the interior is a bit cramped at 8 sq ft. Guess they are only for the serious tree maven for now. I’m waiting till they release the IKEA version.read more »

4TREEHOUSE by Lukasz Kos

What is it about tree houses that we love so much? Their playfulness, the escapism they offer, and the platforms they provide into nature all come to mind. We have written about the 4Treehouse by Lukasz Kos before, but when we saw it again in this month’s Dwell, the gorgeous glowing image stopped us in our tracks. Posing as a Japanese lantern on stilts, Kos’ creation floats within the fir trees on Lake Muskoka, Ontario. What’s more, the design frames spectacular views of the forest, from inside, out, down and up! read more »

SUSTAINABILITY TREEHOUSE by Dustin Feider

As a nod to childhood treehouses and those good old days of youthful splendor, Dustin Feider obsessed himself with developing the perfect eco-friendly version of the tree sanctuary. After much trial and error, the 23-year old freelance furniture designer came up with a unique and green take on the conventional kiddie sanctuary which he dubbed the O2 Sustainability Treehouse. Inspired by the construction of Buckminster Fuller’s infamous geodesic dome, Feider discovered that by following Bucky’s lead, he could use less material and construct a more stable structure than that of the ‘traditional’ treehouse - most importantly, without at all harming the tree. read more »

VilLA NM – Upstate New York

Location: rk, Catskills, USUpstate New YoA Program: Single family house Gross floor surface: 250 m² Volume: 700 m³ Site: 7.423 m² VilLA NM is a family summerhouse situated in a hilly and woody area, some two hours drive from NYC. This area of up-state New York used to be a destination for the elite during the twenties and thirties and became world famous during the summer of ‘69 with the Woodstock festival. In subsequent years the area suffered a decline in popularity, but now more thirty years on the area once again open for new developments and is regaining its popularity amongst the younger people of NYC who like to escape the bustle of the big city. The house is situated on a plot of 7.000 m2 with a tremendous 360º view of the forests and meadows. The sloping site is used as device for the programmatic and volumetric organization of the house. A single box-like volume bifurcates into two separate volumes; one seamlessly following the Northern slope; the other lifted above the hill creating a covered parking and generating a split-level internal organization. The volumetric transition is generated by a set of five parallel walls that rotate along a horizontal axis from vertical to horizontal. The walls become floor and vice versa. The ruled surface maintaining this transition is repeated five times in the building. Standardizing and pre-fabricating of this structural element lowered the building costs without reducing the spatial quality of the interior. The interior space also takes advantage of the split-level organization. The kitchen and dining area on the ground floor are connected by a ramp to the living space above, the 1.5-meter height change allowing for a tremendous view over the valley. A similar ramp connects the living area to the master and the children’s bedrooms on the second floor. All the functional facilities such as the bathroom, kitchen and fireplace are situated in the vertical axis of the house. This organization allows the freeing up of the outer walls. Rooms that require a higher level of privacy are partly closed of to the exterior. All other rooms are provided with large glassed windows. The materialization of the design is a combination of concrete and glass with a light metal construction. The intelligent transformation of a geometric form and the standardization of the structural elements enabled the economical production of a highly individual building with strong spatial qualities.

ارائه

برای دیدن عکس های جدیدی که به این آلبوم اضافه خواهم کرد به همین پست سر بزنین در صورت تمایل اسکیس ها و راندو های خود را میل کنید