استفاده ی موثر از انرژیهای طبیعی
موثر ترین روش استفاده از نور خورشید تامین روشنایی با نور طبیعی است. حتی بهترین لامپ رشته ای در مقایسه با نور خورشید برای تامین میزان معینی روشناییِ, به میزان بیشتری انرژی الکتریکی برای هر متر مربع نیاز دارد و میزان بیشتری گرما تولید میکند. مشارکت نور طبیعی در تامین روشنایی هر ساختمان باید در عین توجه به مقابله با جذب حرارت نامطلوب صورت پذیرد.ایده ی بهینه کردن ارتباط میان سایه ونور طبیعی هدایت شده به درون فضای معماری,به اشکال جدید ممکن است,نور شکن های بزرگ پیش ساخته از بتن, که رنتسوپیانه در مجموعه ی منیل در هوستون تگزاس استفاده کرد, نمودی زیبا از این اشکال تازه را به نمایش گذاشت. جالب توجه این است که راه حل مشابه و ظریف تری نیز برای ایجاد تعادل بین نور طبیعی و سایه را طرح آلمانی کوستر با مشارکت اکالوکس ارائه کرده است.نور سر چشمه ی وجود همه ی هستی است. با روشن کردن سطح اجسام، نور به آنها پیرامون و یک محیط مرئی را اهدا میکند. و جمع شدن سایه در پشت آنها به اجسام عمق میدهد. اجسام تنها در مرزهای روشنایی و تاریکی است که معنی پیدا میکنند, و شکل خود را بدست آورده و نشان میدهند, روابط داخلیشان کشف میشود، و مانند حلقه های زنجیر تا بیکران بهم متصل میشوند. نور به اجسام, استقلال و خود مختاری میبخشد و همزمان, وابستگی های آنها را محدود میکند. ما حتی میتوانیم اینطور بیان کنیم که نور به هر شیء در محیط اطراف خود آنقدر ترفیع میدهد که آن شیء کاملا مشخص شده و با سایر اشیاء فرق میکند. نور این خالق وابستگیها و ارتباطاتی که جهان را شکل میدهند, در حالیکه خود نیز سرچشمهء همهء موجودات است به هیچ وجه یک منبع ثابت و غیر منقول نیست. نور بیشتر دارای حرکت ارتعاشی است و در کنار تغییر دایمیش پیوسته جهان را تحت تاسیر خود قرار میدهد.معماری- که تمام تلاش آن این است که نور پراکنده را تکه تکه کند, حضورش را در یک مکان ثابت حفظ و نگهداری کند و در عصر ها و دوران ها جستجو کرده,تا نور را با تمام خاصیت حیات بخشش به دقت در دام خود اسیر کند-نور در هر لحظه شکل جدیدی به موجودات میدهد و مناسبات مشترک جدیدی برای اشیا بوجود می آورد, و معماری نوررا بصورت مختصر و صریح ترین حالت آن متمرکز میکند. خلق یک فضای معماری به عبارت ساده متمرکز کردن و تصفیه ارزی نوراست.ارتباط بین معماری و نور چندان در اذهان شکل نمیگیرند اینکه انها در لایه تجربیات ذهنی شکل گرفته و سپس زندگی مادی را رقم میزنند. تجربیات- از از معماری ژاپنی میگوید – برای مثال چایخانه جاییکه در آن فضا بسادگی بوسیله ی صفحات کاغذی مانند تقسیم شده, و در یک قالب چوبی ظریف امتداد داده شده است. هنگامیکه از بین تقسیمات آن عبور میکنی نور به آرامی در فضای داخلی پخش میشود, تا به تاریکی بیامیزد, و فضایی را بوجود بیاورد که در آن تنها درجه ای از نور تکرنگ وجود دارد. معماری ژاپنی فعلا تلاش کرده است تا بوسیله ی تکنو لوزی حساسش؛ نور را به اجزای اصلیش تبدیل کرده و به عبارتی آنرا بشکند. تغییرات ظریفی که معماری ژاپنی در تراز های مختلف این انژی نرتعش کسب میکند فضا را به شکلی غیر قابل درک زنده مینماید.در معماری عربی یک بار از دیوار های ساخته شده از سنگهای بزرگبرای جدا کردن فضای داخل از خارج استفاده کردند., پنجره هایی در این دیواره های ضخیم(که انگار ساخته شده بودند تا مانعی برای دنیای بیرون باشند) کار گذاشته شده بودند, کوچک بودند و طرح و ساخت ساده ای داشتند. ,این پنجره ها تقریبا بیش از آنکه به نور اجازه ی دخول به داخل را بدهند, با برق ریادی میدرخشیدند, اتگار که آنها تجسمی از نور بودند. شاید آنها,نشانگر این میل اساسی و دیرینه ی انسان بودند , بوجود آوردن تاریکی برای ظهور نور نور. هنگامیکه, یک ستون درخشنده نور در سکوت عمیق تاریکی نفوذ میکند، مانند حضور یک وجوذ باب و بلتد مرتبه است. آن پنجره ها نه تنها برای سرگرمی بصری ساخته نشده بودند، بلکه عاملی برای نفوذ بی واسطه ی نور بودند. و نوری که به فضای داخلی معماری نفوذ میکرد فضایی دارای ساخته ای راسخ، استوار و سنگیر را بوجود می آورد. این باز شو های ساده حرکت نور را به ظرافت می ربود. فضا- مانند یک مجسمهء در حال ساخت به وسیله ی خطی از نور در تاریکی رخنه میکرد تراشیذه میشد، و ظلپاهر آن با گذشت هر لحظه بطور متوالی تغییر میکرد.در دوران مدرنیسم ، معماری ، پنجره ها را از محدودیت سازه ای جدا کرده و به آنها این اجازه را داده است که آزازدانه در هر اندازه ای ساخته شوند. اما در عوض اینکه نتیجه ی آن در آزادی آن در معماری دیده شود، خاصیت حیاطی نور بیهوده بکار اداخته شده و به عبارتی گم شده است. معماری مدرن دنیایی بی نهایت شفاف را بوجود آورده است- نیایی ازنور و تنها نور ، نور بجای همه چیز دیگر و خالی از تاریکی ، ایندنیای سراسر نور ، معنای مرگ فضا را میدهد، همانگونه که تاریکی مطلق اینگونه است.برای انسان نخستین نور بعنوان وسیله ای برای محاسبه ی زمان محسوب میسد. اشعه های پر انرژی نور که از فاصله دور خورشید به زمین منعکس میشوند- نوری که از نظر جهت، زاویه و شدت تغییر میکند و این تغییرات به مکان فصل و زمان بستگی دارد- به احساس و درک انسان اولیه از امکان شکل اساسی میدهد. این نور که بوسیله ی بازشوهایی به داخل فضاهای ساخته شده ی او کشیده میشد، این امکنن را به انسانی که داخل آن سکونت داشت میداد که وجودش را در ارتباط بت محیط اطراف درک کند و بفهمد.از زمان قرون وسطی تا مدرنیسم- هم در معماری ژاپنی و هم در معماری غربی – نور احتیاج به کنترل هوشیارانه ای در قبال پاسخ به قیود مختلف و شایان توجه داشت. به همین دلیل انسان در بدو ورود به دنیای معماری از ارتباطاتی که انسان و طبیعت را مقید میکرد آگاه میشد.امروزه بیشرفت فنی و تکنولوژیکیف نور پردازی معمارانه را به سهولت و بی هیچ سختی و البته خالی از هر گونه احساس ممکن ساخته است. بعلاوه بوسیله نور پردازی مصنوعی، انسان حتی از ارتباطش با طبیعت نیز ئور میمیند و این رابطه را از دست میدهد.به همین دلیل بسیار عمیق به نقش نور طبیعی نظر می افکنم،نوری که میتواند- در هر نقطهاز محیط ساخته شده ی ما – بوسیله ی مجاورت بیواسطه و شایان توجهی از زمان و مکان ما صحبت کند.بواسطه ی تحقیقات دقیق و توجهات عمیق،نور را به فضای داخلی معماری هدایت میکنم بطوریکه آن نور فضا را بوسیله ی عمق مشخص و تعریف کندو فضاهایی بسیار مهیجو تحریک کننده بوجود آورد.نور به تنهایی نمیتواند نور باشد. حتما باید برای نور تاریکی هم وجود داشته باسد تا نور موجودیت خویش را بوجود آورد.درخشان و با جلال و قدرت،تاریکی،که درخشندگی نور را بر می افروزد و قدرت نور را آشکار میکند،ذاتا قسمتی از نور است. تا کنون عظمت و عمق تاریکی از محدوده ی توجهات ما نا پدید بوده است، و ای ختلاف جزیی که نور و تاریکی ایجاد میکنند . همنوایی ذهنیشان همگی تقریبا راموش شده اند