معماری و طبیعت

در حضور طبیعت اکثراً با شگفتی به کارکرد بی نظیر آن در شرایط مختلف پی می بریم، شاید پاسخ در قابلیت های شگفت انگیز طبیعت در پاسخ دهی به موقعیت های بحرانی باشد. اما در مقابل ، بعد از گذشت هزاران سال از شروع ساخت و ساز بنا آنچه انسانها می سازند خود را در مقایسه با ساخته های طبیعت بسیار ناکار آمد و همینطور از نظر سازه ای با میزان مصرف بسیار بالای منابع طبیعی و ناتوان در مقابله با شرایط بحرانی جوی و طبیعی نشان داده اند، ساخت و سازهایی مضر برای سلامت انسان و محیط و در بسیاری موارد نازیبا از لحاظ بصری و ناسازگار با محیط اطراف ارگانیزم های گوناگون طبیعی از بدو پیدایش ملهم از نوعی بینش و آگاهی درونی دقیق، به درستی می دانند کجا باید ساخت، از چه مصالحی استفاده کرد و این مصالح چگونه باید با هم ترکیب شوند، در حالیکه انسانها ظاهراً فاقد این دانش ذاتی در طراحی و ساخت هستند. آنها باید فرابگیرند در دنیای ما هر ایده ی جدید ریشه در کشف تعدادی از زوایای پنهان طبیعت دارد که به گونه ای شگفت آور از طریق مشاهده و بازتابهای طبیعی آشکار می شوند، هر اختراع زاییده تفکر انسان، هرچند که تنها کاربردی انسانی داشته باشد اما ناخودآگاه رویکردی به سرچشمه نامتناهی نبوغ و قدرت طبیعت دارد متأسفانه ارزش های معماری امروز با رویکردی مصرف گرا به ساخت، فرمهای قراردادی و با دلمشغولی های شخصی و بدون توجه به محیط اطراف آن، گستره متنوع فرمهای طبیعی را به دست فراموشی سپرده اند فرم و عملکرد معماری طبیعت روندی است که ما آن را به صورت غریزی و درونی و به عنوان تکوین رشد و آفرینش درک می کنیم. پایه ای ترین سطح آن التزام به زندگی است که خود را در قالب شکل مصالح آشکار می کند. معماری به ضربانها و ریتم نامرئی حیات فرم و شکل می دهد و در حقیقت جریانیست که به طرح ساختار و به ساختار طرح می بخشد. معماری فرآیندی است که نیروهای گوناگون مرتبط را در شکل کلی واحد سامان دهی و ترکیب می کند. اجزای تشکیل دهنده یک کل ممکن است بدون توازن ترکیب به نظر برسند، اما هیچگاه بدون ارتباط جلوه نخواهند کرد. به همان میزان بیشتر با عمق و قدرت تکاملی آن آشنا می شویم. هر ارگانیسم زنده توسط نیرویی غیر قابل تغییر هدایت می شود. تلاش برای کارآمد سازی هرچه بیشتر فرم و عملکرد. در حیطه طبیعی بسیار مهم است که " عملکرد" به عنوان روند و رابطه و "فرم" به عنوان نتیجه این روند تعریف شود فرم بر اثر بر هم کنش با طبیعت است که شکل می گیرد و طبیعتاً عملکرد به سمتی پیش می رود تا رابطه ی خود را با محیطی گسترده تر و در محدوده صرف اطرافش تطبیق دهد ساختار و سازه به نظر می رسد در میان تمام موجودات، انسان کمتر از بقیه از استعدادی درونی برای طراحی هوشمندانه برخوردار باشد. ما تنها می توانیم بیاموزیم و به این منظور کتاب گشوده طبیعت بهترین منبع یادگیری برای ماست آنچه هنوز ناشناخته باقی مینده است پاسخ به این سوال است که چگونه ارگانیسم های زنده همچون موریانه ها، زنبورها، لاروها، سمورهای آبی و هزاران گونه ی دیگر از چنین دانش درونی در نحوه ی ساخت سازه هایی با چنین قدرت تخیل ، دقت و مهارت فنی برخوردارند. امری که بیش از همه در اینجا اهمیت دارد درک قدرت طراحی طبیعت برای استفاده عملی از آن در معماری انسان است به نظر می رسد در جستجو برای یافتن حلقه گمشده بین طبیعت و معماری، مطالعه روندهای شبیه سازی و همانند سازی در طبیعت و معماری امری ضروری باشد بدن انسان شکل بدن انسان، منحصر به فرد بودن آن و هویت تشکیل یافته آن از بخشهای متمایز، به انسان اولین قانون ترکیب را آموخته است: وحدت در عین گوناگونی. بدن انسان در طراحی چه آگاهانه باشد یا نه، بخشی اساسی از تمام تمدن های معماری، بدون توجه به دوره و زمان آنها را تشکیل می دهد حیوانات استفاده از خصوصیات بدن حیوانات در تعداد زیادی از تمدن های بشری، این قابلیت را برای معماران ایجاد کرده است تا از تقلیدی سمبلیک برای ایجاد ارتباط بین ایده های خود و ایجاد ارزش های جامع استفاده کند. صفات مشخصه هر حیوان و هر کدام از اعضای بدن آنها( بال، پنجه، منقار، شاخ و پوست – مانند پوست بدن ببر)در ساخت بناها به منظور دست یابی به قدرت جادویی استفاده می شده است. از نمونه های استفاده شده فرمهای بدن حیوانات در معماری می توان از فرم دفاعی بدن لاک پشت، فرم سیال و آزاد بدن پرندگان و فرمهای محاطی حلزون نام برد کوهها گفته می شود"بزای آنها که رویاهایشان برخاسته از طبیعت است، حتی کوچکترین تپه منبعی از الهام است." ستایش کوهها به عنوان نقاط عطف جهان، الهام بخش تمایل سرکوب ناپذیر انسان برای ساخت کوههای نمادین همانند زیگوراتها، هرمها و معابد و به همان شیوه در عصر امروز، آسمان خراش ها و سازه ساختمانهای مسکونی که از نظر منظر اطراف خود تبعیت می کنند، شمرده می شود شکل زمین شکل زمین که از آن به عنوان ژئومورفیسم هم یاد می شود. بیان کننده گرایش هایی جدید در معماری است و این حرکت کاملاض آگاه از نقش خود در اصلاح سیستماتیک رویکرد به منظر در عصر انقلاب صنعتی است. هرچند که انسان گاهی از شکل زمین به صورتی نامناسب و یا بدون مراعات جنبه های طبیعی استفاده می کند ولی باید با آن به گونه ای برخورد که پایداری آرام آن مورد خدشه قرار نگیرد خاک به عنوان یک ماده ساختمانی گاهی فرمهایی با خطوط منحنی ایجاد می کند که ظریف و تحسین برانگیز هستند و با دست انسان آنچنان شکل می گیرند که تداعی گر جریان آب می شوند کریستال در آشوب سنگهای از بی فرم، در دل کوهها زمین گنج خود، کریستال ها، را پنهان کرده است.اینجاست که طبیعت آشکارا قصد دارد به انسان نظم، وضوح و اطاعت از قوانین آفرینش و تکامل را بیاموزد پیروی ای که نباید کوکورانه و به تقلیدی صرف تبدیل شود شاخه انشعاب جزئی از طبیعت درخت است که به انسان ایده رشد و تکثیر را می آموزد. انشعاب مظهر ایجاد است، تولید مثلی که در مقطع زمانی خاص از رشد خود در طبیعت دوبرابر می شود، دقیقاً عکس آنچه در مورد جریان آب اتفاق می افتد مادامی که حرکت رو به جلوی آن شاخه های جدا شده از سرچشمه را به هم پیوند می دهد. انشعاب به انسان قدرت تکرار را می آموزد. دنباله ای از تنه، شاخه ها، سربرگها، برگها، رگ برگها و....قانونی مشابه نظم حاکم بر معماری را به نمایش می گذارند درخت درخت در بسیاری از فرهنگها سمبلی از کل عالم، پیدایش و تکامل آن است. همینطور رشد عمودی آن، درخت را به مظهری اسانس تبدیل می کند، سمبلی از آنچه آن را مقیاسی از کل جهان می دانیم گلها مدل های مرکز گرای گلها نه تنها به معماران ایده های بی پایانی از فرمهای تزئینی را می دهد، بلکه اصول توزیعی و ارگانیسم های طبیعی شکل گرفته بر اساس محور عمودی و با فرمهای متنوعی از ساختارهای لایه ای هم پوشاننده، آرایشی از چیدمان گل برگها حول یک محور مرکزی و گسترش عمودی آن از یک نقطه را به نمایش می گذارد

No comments: