ان شاء الله :
مردی به بازار می رفت تا خری بخرد . مردی به او رسید و گفت : کجا می روی ؟
گفت : به بازار می روم تا خری بخرم
گفت : بگو ان شاء الله
گفت : چه جای " ان شاء الله " است ؟ خر در بازار و درهم در آستین .
چون به بازار درآمد دزدی بر او زد و نقدینه اش را ربود . چون باز می گشت مرد پیش آمد و پرسید : از کجا می آیی ؟
گفت : از بازار ان شاء الله . . . پولم را دزدیده اند ان شاء الله . . . ناکام و زیان دیده به خانه می روم ان شاء الله . . .
کلیات عبید زاکانی
وفا و صمیمیت :
مرد خسیسی در حال جان کندن بود و میراث خواران به دور او حلقه زده بودند که کی تمام می کند و آنها دارایی او را بین خود تقسیم کنند . مریض مردنی که خوب این موضوع را می دانست نگاهی به آن جماعت انداخت و گفت : " انگار در میان شما آدم غریبه ای هم هست "
پرسیدند : از کجا فهمیدی ؟
مریض جواب داد : چون صدای گریه ای به گوشم رسید !
این نیز بگذرد :
پادشاهی که در هر انگشتش نگین جواهری بود خواست روی یکی از انگشترهایش چیزی نویسد که هر وقت به آن نگاه می کند دو فایده برایش داشته باشد : موقع شادی غفلت نکند و وقت غم بی تابی نکند .
همه دانشمندان را از همه جا جمع کرد ولی کسی چاره ای نیافت . در این هنگام مرد فقیری از راه رسید و گفت : بر انگشترت بنویس " این نیز بگذرد ! "
حضرت رسول اکرم(ص):
سه چيز است که احدی مجاز نيست از آن تخلف و سرپيچی نمايد: اول وفای به عهد، خواه طرف پيمان مسلمان باشد يا کافر. دوم نيکی به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند يا کافر. سوم ادای امانت، خواه صاحب امانت مسلمان باشد يا کافر.
حضرت صاحب الزمان، مهدی موعود(عج):
بار الهی! برعلمای ما زهد ورزيدن در دنيا، و نصيحت کردن را تفضل فرما، و بر دانش پژوهان ما، تلاش و اشتياق به تحصيل را، و بر شنوندگان ما، پيروی و پندپذيری را، و بر بيماران مسلمين، شفا و آسايش را، و بر مردگان ما، مهربانی و رحمت را، و بر بزرگان ما، وقار و آرامش را عنايت کن، و بر جوانان ما، بازگشت و توبه را، و بر زنان ما، حيا و عفت را، و بر ثروتمندان ما، تواضع و گشاده دستی را، و بر تهيدستان ما، صبر و قناعت را ارزانی فرما.
No comments:
Post a Comment