در جهاني حضور داريم كه انباشته از اشياء و رويدادهاست. در خيابانها راه ميرويم، در پياده رو با انسانهاي زيادي ملاقات ميكنيم، در دانشگاه روابط اجتماعي شكل ميگيرد و به ساختمانهاي گوناگون وارد و خارج ميشويم، در محاصره خيره كننده اشياء هستيم.همواره در جهاني كه در پيش روي ماست حضور داريم و نه در جاي ديگر، وجود ما نيز دراين جهان آشكار ميشود.ازآنجايي كه اسكان گروهي يا فردي در رابطه با زيست جهان است و همين انگاشتهها ميزان مشاركت آدمي در سامان بخشي به جهان را ممكن ميسازند پس معماري خود بخشي از زيست جهان و تابعي از آن است.براي شناخت معماري كه خود زيرمجموعهاي از زيست جهان ميباشد ابتدا بايد به دركي درست از زيست جهان دست يافت. زيست جهان خود گسترهاي از پديده و رويدادهاست. پس شناخت زيست جهان ريشه درشناخت پديدهها دارد . پديدهشناسي نه يك تئوري، بلكه راهي است كه هدف از پيمودن آن فراهم ساختن امكان دستيابي به ساختارها و معناهاي زيست جهان است.زندگي و مكان از يكديگر جدايي ناپذيرند . مكان جايي است كه عباراتي مانند نياز، دانستن، توانستن، لذت بردن و منتفع شدن در آن معنا ميگيرد و معماري به عنوان يك هنر ابزاري در خدمت هر روزگي است .زندگي، داشتن، يافتن و روي دادن است.مكان تجليگاه عيني زيست جهان است و معماري هنر مكان مي باشد
منبع : كتاب معماري: حضور، زبان و مكان (اثر ماندگار كريستين نوربرگ شولتس نظريهپرداز فقيد نروژي)سینا
مصداقی
برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه به وبلاگ مهندس صحاف رجوع کنید
No comments:
Post a Comment